این داستان تقدیم به شما سلام امیر علی هستم 23 ساله از یکی از بخشهای اردبیل دانشجوی رشته علوم انسانی پیام نور قدبلند و کشیده با تیپ معمولی ولی جاذبه خوبی برای زن ها دارم زبانم خوب می چرخد و میگن مار را از لونه می کشه بیرون پدر مادرم پیرهستند مامانم خونه داره پدرم…
داستان سکسی تقدیم به شما – بهزاد با همون بدن زخمی خود به سمت زخمی رفت .. تیر خلاصشو زد . من یه لحظه سرمو اون طرف گرفتم تا شاهد مرگ انگل کثیف اجتماع نباشم . ولی خود بهزادی که من عاشقش بودم می تونست جزو کدوم دسته باشه . همین افکار منو بیشتر ناراحت…
این داستان تقدیم به شما درود وقت بخیر، اسمم آرمان ِ ۳۷ سالمه اهل و ساکن اصفهان هستم، مهندسم و توی یه شرکت دولتی شاغل هستم، قدم ۱۸۱ سانت هست و چون ورزش میکنم هیکل متوسطی دارم ،شکل و شمایل و صورتم هم ای نسبتا خوبه زمان دانشگاه ( توی یکی از دانشگاه های اصفهان…
داستان سکسی تقدیم به شما – یه شب از همین شبای عید که با با رفته بود ترتیب یک جراحی اورژانسی رو بده منم مسئولیتشو قبول کرده و رفتم تو رختخوابش که ترتیب مامانو بدم که خواهر جونم اومد ترتیب ما رو داد . فکر می کردم در اتاق خوابو قفل کردم و مامان هم…
این داستان تقدیم به شما من مهشید ۳۳ ساله و همسرم آرش ۳۹ ساله ۱۲ ساله که ازدواج کردیم و با وجود تمام مشکلاتی که داشتیم ولی هیچکدوم تو سکس برای هم کم نزاشتیم و همه جوره و همه وقت پایه همدیگه بودیم و دوتامون تو سکس داغ داغ هستیم تو این دوازده سال یه…
داستان سکسی تقدیم به شما هانی:سلام عزیزم من:سلام نفسم…چرابیداری هنوز؟ هانی:داشتم فیلم نگا میکردم من:چه فیلمی؟؟ هانی:ازهمونا که برام فرستادی من:وااااای نگو…لعنتی تنهایی؟؟ هانی:جووووووون …اره تواتاقمم البته امین هم خوابه توحال بردم خابوندمش من:اوووووووووخ کثافت عکسشوبفرس ببینم کدوم فیلمو میدیدی .هانی:…JPG من:اووووف هرزه اشغال خیس شدم هانی:جوون کستو مث اون زنه بلیسم؟ من:وااااای هانیه اره…
این داستان تقدیم به شما سلام. من کتی هستم. 28 ساله. می خوام خاطره یکی از همجنسبازیهامو براتون تعریف کنم. توی یکی از سایت های دوستیابی به عنوان بادو عضو بودم. به ی دختری به نام سحر پیام دادم و با هم حرف زدیم و عکس کوس و سینمو بهش نشون دادم. راجع به سکس…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام جغیا و استشهادیا یه معرفیه ساده از خودم اول : اسمم علی و تورکه ارومیه هستم ، ۲۵ سالمه و اما داستانی که مینویسم واستون واسه ۴ سال پیشه سال ۸۹ دانشجوی سال دوم رشته الکترونیک بودم ، خیلی حشری و بد جنس بودم خیلی سکس هم داشتم ،…
این داستان تقدیم به شما سلام اسمم بردیا است مامانم سپیده تو 9 سالگی چون بابا و مامانش تو تصادف می میرند پیش عمویش بزرگ میشه زن عموی بد جنسش 13 سالگی مجبوری میده شوهر تا برای دختراش راه باز بشه اخه مامانم زیباییش بی نظیر بوده و هست الان که 35 سالشه با یک…
داستان سکسی تقدیم به شما بعضیا با نگاه ارضاع میشن اونم از نوع اول عده ای با لبخند وعده ای مثل دهه 40 با دادو بیدادهای مردشون (جذبه) فقط از تو فرو میریزند و اماده سکس میشن حتی توی حیاط یا وسط روز تو خونه های شلوغ ومردهای بی احساس اینو بحساب ترس میذارند واگه…
این داستان تقدیم به شما سلام مرتضی هستم 25 ساله از نازی آباد تهران و به خاطر کیر کلفتی که دارم که همیشه از زیر شلوار معلومه بهم میگن مرتضی برجسته. تابستانی که گذشت داداشم که 30 سالشه با دختری 23 ساله بسیار زیبا کاملا غریبه با تناسب اندامی خیلی عالی ازدواج کرد از خواستگاری…
داستان سکسی تقدیم به شما …لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه یک دو ماه به همین منوال گذشت. هوا سرده سرد شده بود و چپ و راست برف می بارید. شبا گوه یخ میشدم، اتاقم مثل همیشه سرد بود و این بهونه ای بود شب هارو تو بغل سیاوش سپری کنم. رابطه ام با…