داستان سکسی تقدیم به شما سلام داستان واقعی نیست امیدوارم خوشتون بیاد. زمستون پارسال بود و برف خیلی زیاد تو تهران می بارید و لب مرز تعطیلی بودیم اما مجبور شدیم برای امتحان ریاضی ترماول به مدرسه بریم.هوای تهران معمولا اینطوری نمیشد و چون حیاط پر از برف بود وارد سالن امتحانات شدیم،دوباره دیدمش پسریو…
این داستان تقدیم به شما اول چند تا چیز بگم این داستان تو عسلویه اتفاق افتاده. من یه پسر 23 سالم به اسم محمد که تو یه شهر کوچک زندگی میکنم تو دانشگاه با یکی از بچه های دانشگاه به اسم جواد آشنا شدم که 31 سالش بود ما هم مسیر بودیم با ماشینش میومد…
داستان سکسی تقدیم به شما پامو که بیرون گذاشتم سکندری خوردم و نزدیک بود سرنگون بشم. چشمام بزور باز میشد و گیج و منگ بودم. پامو روی پله اولی گذاشتم که بند کفشمو ببندم ولی تعادلمو نتونستم حفظ کنم و کله پا شدم. شروع به خندیدن به خودم کردم. سرمو برگردوندم ببینم حسین آقا این…
این داستان تقدیم به شما وقتی دختر بودم همیشه دوس داشتم سکس مخفیانه داشته باشم ولی چون باکره بودم تصمیم گرفتم این برنامه رو به بعد از ازدواج موکول کنم و بلاخره ۲۲ سالگی ازدواج کردم، سه سال بعد تو سن ۲۵ سالگی یه روز که پسر خواهرم پیشم بود و شوهرم هم خونه نبود…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام بر دوستان انجمن کیر تو کس گی من علیرضا ۲۷ ساله از قم هستم. داستانی که میخوام براتون بنویسم عین حقیقته. و برای دوماه پیشه که تو برج ۴ سال ۱۴۰۰ بود. هرکی هم باور نکرد به کیر همه اغصا انجمن کیر تو کس. خوب میریم سراغ داستان. تو…
این داستان تقدیم به شما این خاطره مربوط به یه مدت پیشه تازه تو یه شرکت به عنوان ویزیتور استخدام شده بودم ویه روز بعد تموم شدن کارم که ظهرهم گذشته بود رفتم پارک محلمون راه برم یه جا تو پارک موقع رد شدن چشمم به چشم یه دختر افتاد اونم زل زده بود به…
داستان سکسی تقدیم به شما – ;ساعت عصر بود تازه از باشگاه برگشته بودم ودر خونه را زدم خواهرم تنها تو خونه بود تا اومدم تو گفتم کسی نیست;;;;;!!!!اونم جواب داد مامان الان میاد. پرسیدم مگه کجاس;; جواب داد خون همسایه. گفتم کی رفته که می گی میاد و یه لبخند بهش زدم ودستشو گرفتم.…
این داستان تقدیم به شما چند وقت پیش همسرم برای کارای اداری که داشت مرخصی ساعتی گرفته بود و کارش خوشبختانه زود تموم شد و سر راه اومد خونه. یه کم نشست و تقریبا ۲۰ دقیقه از پاسش مونده بود که خواست بره ولی از اونجایی که شیطونیم گل کرده بود نذاشتم و بغلش کردم.…
داستان سکسی تقدیم به شما ↓این داستان رو یه جایی خونده بودم گفتم برای شماهم تعریف کنم واقعی یا تخیلی بودنشو نمی دونم ولی خیلی غم انگیزه ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺑﻴﭽﺎﺭﻩ …اﺭﻩ ﻭاﻗﻌﺎ ﺗﻘﺼﻴﺮ ﺑﺎﺑﺎﺷﻪ اﮔﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﻗﺒﻮﻝ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ك ﺻﻴﻘﻪ ي ﺧﺎﻥ ﺑﺸﻪ ﺧﺎﻥ ﺑﺮاﺵ ﭘﺎﭘﻮﺵ ﺩﺭﺱ ﻧﻤﻴﻜﺮﺩ ﺗﺎ ﺑﺮﺩﺵ ﻛﻨﻪ ب ﻧﻆﺮ ﻣﻦ ك…
این داستان تقدیم به شما من عرفانه هستم 45 سال سن دارم و متاهل و دوتا بچه دختر بزرگم 19 سالشه و دانشجو دختر کوچیکم 9 سالشه و کلاس سوم ابتدایی ما خانواده آرومی هستیم و کاری به کار کسی نداریم قضیه اینه که چند سال پیش یکی از فامیلای شوهرم خیلی مزاحمم شد تا…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام دوستان عزیز اسم من بهزاده اهل یکی از شهرستان های اذری هستم شهرستان ش من پسری هستم 25ساله قدم۱۸۲وزنم۷۴می باشد خیلی خوشکل خوش هیکلم اما زن دایی من یه زن ۳۸ساله هست اما خوب مونده باسینه و کون گنده خیلیم سکسیه ما همسایه هستیم دیوار به دیوار موقعی که…
این داستان تقدیم به شما سلام اسمم رامینه خاطره ای که براتون میخوام بگم برای زمان سربازیه وچون من لیسانس بودم بادرجه ستوان ۲ خدمت میکردم من خودم مشهدی هستم و تهران خدمت میکردم سال ۱۳۸۰ که هر ۲ هفته با اتوبوس ۴ شنبه تا شنبه میومدم خونه مشهد و چون پاسگاههای بین راهی ساک…