داستان سکسی تقدیم به شما جلوی دیوار ایستادم و نمودار یا جدول درختیِ جالب و عجیبی که رو به روم بود رو نگاه کردم. سهیلا، داخل نمودار رو با عکسهای واقعی خودشون مشخص کرده بود. نموداری که دو قسمت یا شاخه مجزا داشت و رابطه تمام آدمهای داخل شاخهها رو میشد از طریق توضیحات بینشون،…
این داستان تقدیم به شما آنشب هم مثل امشب از سر صبح باران سر باريدن گرفته بود با اين تفاوت که تنها نبودم و در کنار همين پنجره خيس دختري پا به پاي من پيک هاي داغ مشروب را به سلامتي هر آنچه که بود و نبود سر میکشید.گرچه از روز اول که در خيابان…
داستان سکسی تقدیم به شما توی حموم یه حس خیلی عجیبی داشتم انگار داشتم تو رویا هام زندگی میکردم خاله ای که نزدیک ترین شخص و مهترین ادم زندگیم بود با دستاش ابمو اورده؛ انقدر شوک بودم که تا اخر شب گیج منگ بودم شب موقع خواب اتفاقای روز باعث شده بود سیخ بکنم حسابی…
این داستان تقدیم به شما سلام به همگی من مهیارم و الان 19 سالمه ماجرایی که میخوام تعریف کنم مربوط میشه به دو سال پیش یعنی زمانی که من 17 ساله بودم. از اونجایی که من خوشگل بودم(اینو همه فامیل و دوستام میگن)خیلی از بچه محل ها و همکلاسی هام چشمشون دنبالم بود و به…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام من اسمم ام هستش این داستان برمیگرده به 2 سال پیش که تلفنم زنگ زد جواب دادم یه خانمی بود با شماره911 از شمال اشتباه گرفته بود و وقتی به او گفتم اشتباه گرفتی با یه لحن ناز به قول خودمون کرم ریخت گفت شما امری ندارین و منم…
این داستان تقدیم به شما تازه با الکس دوست شده بودم. پسر خوش قيافه و با مزه اي بود. خيلي هم تودار و اسرار آميز! يه مدت کوتاه از دوستيمون ميگذشت که پدر مادرش تصميم گرفتن برن شمال. الکس بهم گفت که بخاطر من ميمونه ولي ازم قول گرفت که تنهاش نذارم. چشمام برق…
داستان سکسی تقدیم به شما …لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه شخصیت های اصلی داستان:👇 نازینا👄(شخصیت اصلی⭐️) فرشاد👤(خودم) سپیده👩🏼(مادر نازینا و خاله من) مهتاب👩🏻(مادرم) 🔥(مهم)🔥👇 دوستان قبل از شروع داستان اول جواب انتقاد هارو میدم اگه نمیخایین اونا رو بخونین چون طولانین از اون جایی که ایموجی ستاره گزاشتم(⭐️) بخونین و🔥 بگین که🔥 1…
این داستان تقدیم به شما من سعيد 26 ساله از تهران هستم ميخواستم جريان سكس خودم با خواهرم رو براي شما تعريف كنم.ماجراي ما از اونجا شروع شد كه يه روز من تو اتاق خودم مشغول ديدن فيلم سكسي بودم كه فراموش كرده بودم در اتاقم رو قفل كنم به خاطر همين يهو در حال…
داستان سکسی تقدیم به شما لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه… چشامو که باز کردم اتاق تاریک بود. فراز کنارم نبود بلند شدم پیداش کنم که از بیرون صدای حرف زدن شنیدم. آروم اومدم پشت در و یه کم لای درو باز کردم. توی هال کنار پنجره لخت وایساده بود و داشت یواش با…
این داستان تقدیم به شما اسم من حسامه و الان ۵۰ سالمه ، قبل از اینکه مدرسه برم یعنی زمانی که ۵ یا ۶ سالم بود همسایه ای داشتیم به اسم حسن که اتفاقا کفتر باز بود و ۷ یا ۸ سال از من بزرگتر بود اینم بگم که من بدنم سفید بود و قیافه…
داستان سکسی تقدیم به شما با صدای زنگ تلفن از جا پریدم، بالاخره بعد از دو سه روز پیداش شد. هنوزم با دیدن اسمش روی گوشیم نفسم میگیره و قلبم به شدت میزنه. اما یه نفس عمیق میکشم -جونم؟ دوباره صداش توی گوشم پیچید. قلبم از جا داشت کنده میشد. یه ماهی میشد که صداشو…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام اولش بگم هرکی هر فحشی بده به خودش داده اسمها مستعاره اسم من شهرام ۱۰سالی میشه که ازدواج کردم. اسم خانمم نسترن. دوتا خواهرزن دارم که داستان من برا خواهرزن کوچیکمه. این قضیه مال سوم فروردین سال ۹۶. اسم این خواهرزن رو میزارم ژیلا. از اول نامزدی ما ژیلا…