این داستان تقدیم به شما زیاد جاهل نبودم ولی خیلی هم سر به راه نبودم. بالاخره مادرم راضیم کرد که ازدواج کنم و دختر خالم ریحانه رو که از بچگیم دوستش داشتم برایم خواستگاری کرد ،خالم استقبال کرد ولی اکبر اقا کونکش (شوهر خالم)تیریپ مخالفت گرفت ولی به هر حال مادرم و خالم، این وصلت…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام اسمم رضا ست و این خاطره ایی که دارم مینویسم برمیگرده به ۳ هفته پیش و چون دارم با گوشی تایپ میکنم امکان غلط نوشتن زیاده و اگر دیدید به بزرگی خودتون ببخشید خب از خودم بگم که ۱۸ سالمه و قیافه ی چنان قشنگی هم ندارم و قیافم…
این داستان تقدیم به شما سلام به همه دوستان خواننده این داستان . اسم من علیرضا هست و ۳۲ ساله هستم . توی یه شهر کمی بزرگ زندگی میکنم که اسمشو نمیگم مبادا دردسر بشه . تحصیلات آنچنانی نداشتم و بعد از خدمت سربازی پیش یه نفر مشغول بکار شدم و خوب صاحب کارم پول…
داستان سکسی تقدیم به شما سرنوشت یا تقدیر، موضوع جالبیست.عدهای به این معتقد هستند که هر اتفاقی در زندگی آدمی می افتد، بازتاب و نتیجه ی اعمال و رفتار خود اوست. عده ای دیگر بر این باورند که حوادث زندگی ما از قبل برایمان تعیین شده است.اما من هنوز،بین این دو مورد مردد هستم. اتفاقاتی…
داستان سکسی تقدیم به شما **سلام اسم من امیره ۲۵سالمه ترک تبریزم و باغبونی بلدم میخوام یه داستان سکس خودم و مرجانه خانم رو تعریف کنم امیدوارم خوشتون بیاد این داستان برمیگرده به سال پیش وقتی که برای کار به چابهار رفته من سریه باغ اطراف چابهار باغبون بودم اسم صاحب باغ کریم ویه زن…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان میخواستم خاطره لذت بخشی که واسه من همسرم اتفاق افتاد واستون تعریف کنم.از خومون بگم امیر هستم ۳۵ساله با قد ۱۸۰ وزن ۹۰ ارشد حسابداری و همسرم رویا ۳۲ساله پوست سفید پزشک عمومی با قد ۱۷۰ وزن ۶۸ باسن طاقچه ای و سینه های درشت سیخ ۸۰ وهردومون…
داستان سکسی تقدیم به شما حامد… زود برو اتاق فرمانده، کارت داره… بعد از یه تمرین سنگین فقط همینو کمداشتم… باشه،الان میرم . اتاق فرمانده اخرین طبقه ساختمان شیش طبقه قرارگاه بود … ـ بیا تو سلام .امری داشتی ؟ ـ تمرین خوب بود ؟ بله خوب بود ـ بشین بگم یه چایی واست بیارن…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان.من امیرم ۳۹ساله. ازبچگی توپارک خفتم کردن ۳نفر به زور تودستشویی کردنم. ولی نفر دومشون که داشت منومیکرد فوق العاده بود خداوکیل. کیرش کلفت وبزرگ بود. ولی اصلن درد نمیگرفت وقتی میکردش توکونم. از لای پام نگاه کیرش میکردم .کیره خودم که خیلی کوچیک بود اونموقع راست کرده بود…
داستان سکسی تقدیم به شما – نه .. نه .. نههههههه … باورم نمی شد اون این جا چیکار می کنه . خانوم ادبی … دست و پام می لرزید ..وقتی از کنارش رد شدم یه لحظه چهره اش واسم آشنا اومد .. وقتی هم وارد مطب شدم و به اون زن فکر کردم ناگهان…
این داستان تقدیم به شما سلام من آرش ۲۵ ساله هستم قدم ۱۸۰ ، وزن ۹۰ کیرم هم حدود ۱۸ سانت و کلفت. و اما اصل داستان ، من یه دوست قدیمی به اسم کامران دارم ، هم سن خودم هست، قد ۱۸۰ وزن ۸۰ ، کیرش ۲۰ سانت و کلفت، خیلی با هم صمیمی…
داستان سکسی تقدیم به شما 19سالمه دانشگاه قبول شدم یه شهر دیگه تا به حال دوست پسر نداشتم و این جور چیزا رو بد میدونستم ولی از جنس مخالف بدم نمیومد . تو اینیستا فعال بودم صورت سبزه دارم قدمم بلند نیست همه میگن بهم بانمک سنمم کم میزنه بخاطر صورت گردم خودم از قیافم…
این داستان تقدیم به شما سلام. سعید هستم سن ۳۷ سال از تهران این اتفاقی که برای من افتاد یه جورایی مقصرش من نبودم قدرت شهوت باعث این ماجرا شد… من۷ ساله ازدواج کردم و به خاطر شرایط اقتصادی هنوز بچه ندارم.خانواده همسرم دوتا دختر دارن که من دوماد کوچکترم.خواهر زنمم یه سالی میشه طلاق…