این داستان تقدیم به شما سلام من اسمم علی هست می خوام داستانم رو با شما به اشتراک بذارم … اول از خودم بگم من یه پسر 22 ساله ام و دانشجو هستم یه بدن نسبتا رو فرم با یه کیر 15 سانتی،داستان از حدود 5 سال پیش شروع شد اوج بلوغ جنسی من،یه چند…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام من آرش هستم.الان19 سالمه.حدودا 4سال پيش با دختر خالم (مريم)كه 1سال از من بزرگتره زياد بازي ميكرديم.يه روز خانوادگي رفته بوديم خونشون مهموني.ماهم طبق معمول رفتيم تو اتاق بازي كنيم.تو اتاق تنها بوديم مثل هميشه.وسط بازي بوديم كه يهويي مريم حرفي زد كه تعجب كردم.اخه خيلي ناگهاني گفت.بهم گفت…
این داستان تقدیم به شما سلام میخوام داستان اولین سکس ام با رفیقمو که رفاقتی بود تعریف کنم یه روز بود که از حوزه.. ببخشین یعنی مدرسه برگشتیم رفتیم خونش شب قرار بود بمونم پیشش درس شکیات و نماز شب… بازم ببخشین یعنی فیفا بزنیم و حال کنیم شب شد فیفا میزدیم شق کرده بودیم گفتم…
داستان سکسی تقدیم به شما – اسم اون دختر بود طناز .. ولی اصلا ناز نداشت .. هرکی اونو می دید متوجه می شد که اهل دود و دمه .. خونواده درست و حسابی هم نداشت . راستش اصلا رغبتی هم نداشتم که باهاش حال کنم .. اومد سمت من .. خجالتم میومد هروقت که…
این داستان تقدیم به شما سلام امیدوارم کیرتون شق باشه خب…. امروز میخوام داستان سکس با دختر دایی میلفم رو براتون تعریف کنم که تقریبا ۳۵ سالشه و ازدواج نکرده ممه هاش ۷۵ یا ۸۵ کون گرد و قلمبه پاهای فوق سکسی و فیس بسیار زیبا داستان از اونجا شروع میشه که خونه داییم بودم…
داستان سکسی تقدیم به شما …لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه این داستان: امیر بهادر در پهنه جلگه ایِ سرزمینهای زیبای شمال، جایی که شهر کوچک من واقع شده، اکسیر حیاتِ برخاسته از اعماق جنگل، هوا رو برای مرده و زنده تازه میکنه. در چنین منطقه ای، شما میتونید برای یک لحظه در امتداد…
این داستان تقدیم به شما اسم من مسعود 18 سالم ساکن اردبیلم. من یه پسره مجرد قدم 170 یه کم چاق هستم ولی زبر و زرنگ سایز کیرمم تقریبا میشه ۱۶ سانت اینا. من یه زن عمو دارم به اسم ملیحه ۱۰ سال ازم بزرگتره تقریبا از وقتی که اومده خانواده ما با من رابطش…
داستان سکسی تقدیم به شما عید ۴۰۳ چه بهانهی خوبی شد بعدِ دو سال وقتی ۲۹ اسفند ۴۰۲ رفتیم تبریز زنگی به داداش بزرگم زدم تا تحول سال نو را تبریک بگم درست چند ثانیه از ۴۰۳ سپری نشده بود که پیام تبریکو گفتم با همه بچه هاش احوالپرسی کردم گفت خونه ام جایی نمیرم…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان علی هستم ۲۵ ساله یک ساله با همسرم ملیکا ازدواج کردم و سر خونه زندگی خودم هستم من وضع مالی پدرم خیلی خوبه یه آپارتمان ۳۶۰ متری طبقه ۱۵ یه برج یه جای خیلی خوب تو شهرمون واسم خریده با یه ماشین کوپه و تو شرکت پدرم هم…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام دوستان افشین هستم 25 ساله از کشور همسایه یعنی افغانستان چیزی رو که میخاهم بهتون بگم جزی از حقیقت های زندگی مشترک منو زنم (خاطره) که تو دوران زندگی مون اتفاق افتاده امید که گفتنش باعث ضیاع وقت شما نشه ولی فکر نکنید که یه داستانه… وقتی فیلم سکس…
این داستان تقدیم به شما بسلام من متاهلم و یه دختر ۴ ساله دارم تو کوچه پشتی یه خونه هست که نمیدونم چندتا خونواده افغانی زندگی میکنن خونه کوچیکه ولی شاید ۲۰نفر باشن همیشه به دخترم میگفتم کوچه پشتی نرو واسه بازی افغانی زیاده ولی بچه س و حرف گوش نمیده ماجرا از ابنجا شروع…
داستان سکسی تقدیم به شما – من حميده هستم سالمه بعداز خوندن داستانهاي سكس خونوادگي توسایت امیر سکسی ديدم نسبت به بعضي از افراد فاميل عوض شده بود.يكيشون امیر پسر برادرم بود.ميدونستم يكم هم شيطونه و سر و گوشش ميجنبه.سعي كردم بيشتر بهش نزديكشم براهمين يه مدتي زياد خونه داداشم ميرفتم.يه روز كه اونجا بودم…