این داستان تقدیم به شما سلام دوستان.این یه خاطره هست که همین چند وقت پیش برام اتفاق افتاده و گفتم تا داغه اینجا تعریف کنم … توی تابستون همین 1402 خانمم که اسمش ثریا هست پیشنهاد داد بریم مشهد یه زیارتی کنیم منم از پیشنهادش خوشم اومد ولی بچه هامون گفتن ما خوشمون نمیاد…
داستان سکسی تقدیم به شما – نمیتوانست تحمل کند که دست دکتر به منیژه برسد و مدام از معشوقه اش میخواست که در چاپیدن مال و اموال جمشید عجله کند.منوچهر از بهم خوردن برنامه سه روز در هفته اش تا پایان تابستان ناراحت بود.در عوض پری جواد را داشت ولی او که نمیتوانست همیشه و…
این داستان تقدیم به شما سلام خوبید امروز ۲۳/۸/۱۴۰۲هست نمیدونم چند نفر از شما داستان من و حسنو خوندید ولی یه توضیح کوچولو میدم اونهای که نخوندن داستانو بدانند. اگر نخونید پیشنهاد میدم بخونید بعداز اینکه حسن حالا یا با کلک منو به زنو خودش تبدیل کرد چون یه دوسال من مثل زنها غروب که…
این داستان تقدیم به شما سلام می خوام واستون ماجرای سکس خودمو هنگامه بگم ولی قبلش یه مقدمه لازم داره راستی اسمم مهدی اهل شیرازم . سال اول دانشگاه بود با دوستام رفته بودیم مرودشت خونه کرایه کنیم. که تو بنگاه دو سه تا دختر با یه مرد امده بودن خونه کرایه کنند. از شانس…
داستان سکسی تقدیم به شما – بهنام دستاشو گذاشته بود لای پای بهجت و با حرکت آروم شروع کرد و بعد تند و تند ترش کرد .. بهجت : آخخخخخخ زود باش بهنام .. من کیرت رو می خوام .. زود تر شروع کن .. و بهنام با این که می دونست بهجت چاره ای…
این داستان تقدیم به شما سلام من نسرین هستم 32 سالمه قد 175 و خوش اندام و سایر سینه هام 85. هومن همسر منه و 36 سالشه قد 180 و خوش تیپ. متأسفانه یا خوشبختانه من خیلی گرم هستم و خیلی سکس دوست دارم و متاسفانه هومن برعکس من خیلی سرده هفته ای یک بار…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام به شما مردمان اینترنت که کیر به دست و انگشت به کص دارید داستان منو میخونید 🙂 امروز اومدم تا داستان آخرین سکس خودم و پسر داییم رو براتون روایت کنم که همین چندین روز پیش برام اتفاق افتاد. اول میخام خودمو کامل معرفی کنم پسرم ، تازه 18…
این داستان تقدیم به شما سال ۷۹ با یه پیکان و کلی لوازم روی باربند رفتیم سفر شمال من،بابا،مادر، ۲خواهر و برادر کوچکم، ۲شب اول محمودآباد جاگرفتیم و هیچ، روز سوم برآن شدیم ک بریم جنگل نور 🙂 اونجا تا شب بودیم و به پیشنهاد یکی قرار شد اونجا توی چادر برزنتی ک آورده بودیم…
داستان سکسی تقدیم به شما – خان عمو نشسته بود و تسبیح شاه مقصودش رو می چرخوند. شکم بزرگ و قد متوسطی داشت. کت و شلوار مرتبی پوشیده بود که چاقی غیر عادی شکمش رو کمتر نشان میداد. در کل یک مرد دلنشین و دوست داشتنی بود. مردی بود که زندگیشو وقف خانواده اش کرده…
این داستان تقدیم به شما سلام من میلادم یه مفعول ۱۹ساله افغانستانی ولی متولد و بزرگ شده ایران با قیافه دخترونه (چون شبیه مامانم استم) بدن بیمو و پوست لطیف و باسن و بدنی خوش تراش! داستان من از دبیرستان و کلاس دهم شروع میشه. الان زنونه پوشی هم میکنم (عکسای کونم رو هم وسطای…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام به همگی من سیماهستم 22سالمه گاهی واسه سرگرمی به این سایت میام نمیدونم تاحالا دختری اینجا خاطره نوشته یا نه،اما من تصمیم دارم خاطره بهترین سکسم با عشقمو واسه همه تعریف کنم،قدم168 وزنم64 استیل معمولی دارم و فیس معمولی ،سال 89 با شایان دوست شدم قد اون 186 وزنشو…
این داستان تقدیم به شما کس زن من تو دهن اون بود و کس زن اون تو دهن من بود . قلبم با تپش می زد . پاهای زنش افسانه را باز کرده بودم ، دستم را زیر کونش برده بودم و زبانم را با حرارت داخل کسش حرکت میدادم . زبانم کامل داخل کصش…