این داستان تقدیم به شما لب تخت نشسته بودم، لخت لخت و زهره هم لخت رو من نشسته بود و فیس تو فیس بودیم. پاهاش دوطرف پاهام بود و رو زانو نشسته بود و کیرم تا ته کسش بود. سینههاشو گرفته بود جلوی دهنم و دستاش دور گردن و سرم حلقه بود و منم یکی…
داستان سکسی تقدیم به شما …لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه پارت2 توضیحات لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه: اول اینکه انتقاد غلط املایی و رعایت نکردن نگارش رو کامل قبول دارم و سرعت رو فدای دقت کردم در این قسمت سعی شده در حد امکان غلط املایی نداشته باشم و علائم نگارشی…
این داستان تقدیم به شما من میلادم و سال ٩٠ جدا شدم اونموقع ٣٥ سال داشتم یه پسر دارم به اسم پدرام که اون موقع ٥ سالش بود و پیش مامانش و توافق شده بود آخر هفته ها بیاد پیشم و مهرشو ببخشه البته یه قسمتشو بهش دادم نزدیک نصف مهرش میشد تقریبا… اسم زن…
داستان سکسی تقدیم به شما – -اووووووههههه شما که دیگه هیچی از اشی نذاشتین . شما که دیگه منو داغون کردین . اشی داره آبش میاد . ایمان ! شریف ! .. ماه منیر فدای همگی تون شم من . دیدی ایمان جون که سکس دسته جمعی چقدر حال میده ;/; چقدر آدمو سر حال…
این داستان تقدیم به شما سلام سارا هستم سفید تپل ریزه میزه ولی شهوتی. ورزش میکنم و بدن ساعت شنی دارم. تازه هیجده سالم شده. هفته ی پیش رفته بودم پیش دوست پسرم که باهم غذا بخوریم به محض اینکه نشستم تو ماشینش گفت رستورانه بستست یه جای دیگه میشناسم خیلی غذاهاش خوشمزست طعمش مثل…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام. 33 ساله هستم. پسری مجرد. کتابم که اجازه چاپ نداره. اینجا ولی میشه گفت و میشه نوشت… از ایران به دانمارک کوچ کردم برای ادامه تحصیل. وضع مالی ام در حدی بود که بتونم خونه ای اجاره کنم. چند ماهی بود که تنها بودم. و اصلا حس خوبی را…
این داستان تقدیم به شما دوستان سلام. اسم من وحید هست و الان ۲۸ سالمه. یه خواهر دارم به اسم سمیرا که یک سال از من کوچیکتره . منو خواهرم از بچگی خیلی باهم راحت بودیم همیشه ام پیش هم میخوابیدیم. یعنی تو یه اتاق جدا . من زیاد درس نخوندم و از ۱۴ سالگی…
داستان سکسی تقدیم به شما این خاطره ای که می خوام بنویسم بر می گرده به پارسال . اول یکم از خودم بگم تا ویژگیهای اخلاقی و ظاهریم آشنا بشید. من بردیا 30 سالمه و استاد یکی از دانشگاههای تهران هستم. البته زیاد بچه درس خون نبودم که فکر کنید زود استاد شدم اتفاقاً خیلی…
این داستان تقدیم به شما از دیدن اسم خانم خسروی روی صفحه گوشی، تعجب کردم! جواب ندادم چون هنوزم از دستش عصبانی بودم. بعد از چند زنگ قطع شد، اما بلافاصله بازم تماس گرفت! اینبار هم صبر کردم چندتا زنگ خورد و دیدم ول کن نیست جواب دادم. اما نه سلام و نه علیکی، فقط…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام اسم من “سیندل” هست و این اولین باریه که چیزی اینجا مینویسم. نظراتون رو بگید. شنا کردن و سکوت زیر آب خیلی زیاد باعث خالی شدن ذهنم از استرس و فکر میشه. ولی خب دروغ نگم تو استخر کلی زن جوون خوش هیکل و سکسی با کمترین میزان لباس…
این داستان تقدیم به شما من امیرعلی هستم شوهر زینب. یکسال از عقد من و زینب گذشته بود. زینب دخترخاله من هست که با اصرار مادر و پدرم در سن بیست و پنج سالگیم باهاش ازدواج کردم. زینب یک دختر بیست ساله خیلی ناز و خوشگلی بود که بخاطر مذهبی بودن خانواده هامون کمتر همو…
داستان سکسی تقدیم به شما این داستان مربوط به 10سال قبل میشه .کاملا واقعی و برای اثبات اینه که زنها کاری را بخواهند بکنند با سیاست انجام میدن. پس حواس آقایون باشه. یکماه از ازدواج من و مژگان میگذشت و تو این مدت به بهانه های مختلف نمیگذاشت پردشو بزنم. بهانه اش هم کلفتی کیر…