این داستان تقدیم به شما سلام من پارسا هستم. ۱۸ سالمه و همراه مامانم و خواهرم پریسا زندگی میکنم. دو سه سالی هست که بابام فوت کرده و کل خانواده در یک غم بزرگ غرق شدن.بابام رئیس کارخانه مواد غذایی بود و روزی موقع برگشت از سر کار با یه کامیون تصادف کرد و ما…
داستان سکسی تقدیم به شما اون روز صبح وقتی از خواب بیدار شدیم دیدم هنوز اثر دارو وجود داره حتی بعد پنج بار سکسی که با ندا داشتم آخه اصرار یه بار دیگه باهاش سکس داشته باشم اما من فقط با مالیدن سینه و خوردن کسش ارضاش کردم و کل مسیر تهران به تبریز دستم…
این داستان تقدیم به شما سلام بابک هستم 22 ساله بودم دانشجوی پلی تکنیک سر یک اتفاقی تو دانشگاه مشروط شدم بدون اخذ کارشناسی رفتم سربازی در کمسیون پزشکی به دور از انتظار معاف شدم دوباره به دانشگاه با کلی پارتی و بالا پایین رفتنها تونستم برگردم برادر بزرگترم که 7 سال از من بزرگتر…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام.اگه بخام اول از خودم بگم اسمم سحره،الان ۲۲ سالمه و درسم تموم شده.داستان از جایی شروع میشه ک من از شهر خودمون به یه شهر دیگه رفتم برای تحصیل،اونجا مجبور بودم خونه بگیرم واسه همین با یه دختر دانشجو همخونه شدم اما نمیدونستم بعدها اون دختر زندگی من میشه.…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام اسم من الناز است 19 سالمه اصفهان زندگی میکنم ؛ میخوام داستان سکسم رو با داداشم که نوروز سال قبل اتفاق افتاد رو براتون بگم البته به صورت خلاصه …من یه داداش دارم که 21 سالشه و دوتا خواهر که یکی از من بزرگتره وازدواج کرده و یکی دیگه…
این داستان تقدیم به شما سلام به همه دوستان عزیز، من علی هستم و داستانی که میخوام واستون تعریف کنم کاملا واقعی هست و توی زندگی من تاثیر زیادی گزاشت. داستان از اونجا شروع شد که من توی یه پیج بیغیرتی عضو شدم و کم کم از این حس خوشم اومد، من 20 سالمه و…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام عشق های دلم دُرنا بانو هستم با داستان جدید خب بچه ها بریم سر اصل مطلب حدودا 6ماه پیش بود که من تصمیم گرفتم یه مارمولک شیطون بلا تاتو بکنم رو کصم خیلی هم میترسیدم از دردش ولی خب من به درد عادت داشتم 😂 رفتم تو اینستاگرام شروع…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان من سینا هستم 24سالمه 4 ساله تغییر جنسیت دادم اسمم الان هست مینا به خاطر داییم اینکار رو کردم من ترنس نیستم فقط به خاطر حس شهوتناکی که نسبت به داییم داشتم حاضر شدم به یه زن سکسی تبدیل بشم البته داییم نمیدونه من خواهر زادشم به دلیل…
داستان سکسی تقدیم به شما اپیزود اول- چرخش… فریبا درب ماشین رو بست و با عجله از اونجا فاصله گرفت. پیشنهاد راننده تاکسی خیلی ترسونده بودش ، مگه سر و وضعش چطور بود که یه همچین پیشنهادی بهش داده بشه ، اونم از جانب یه مردی با اون سن و سال ، با ترس پشت…
این داستان تقدیم به شما سلام من 13ساله زنعمومو میکنم. زنعموم 10 سال از من بزرگتره ولی سیر مونی نداره از کیر. از 14سالگی تو کف کونش بودم. یروز تو خیابون دیدمش سوارش کردم برسونم.تو آینه نگاش میکردم راس کرده بودم.براش بستنی خریدم که بیشتر بگردونمش.بردم بیرون شهر گفتم بیا جلو بشین کسی نگه زن…
داستان سکسی تقدیم به شما – -یعنی این که سینا جان ما به تو علاقه مند شدیم و می تونیم بازم ازت دعوت کنیم که بیای و در خدمتت باشیم -شما در خدمت من باشید یا من در خدمت شما باشم . -فرقی نمی کنه هر دو طرف در خدمت هم هستیم . من ازت…
این داستان تقدیم به شما سلام. اوایل پاییز بود بارها زنداداش گفته بود بیا باغ سهم میوه هاتو بچین ببر نمیشد برم از خودمو او بگم نوید هستم 26 ساله ورزشکار و اهل کوه و کوهنوردی با عضلات ورزیده طبیعی قد بلند چهره ای بقول دوستام زن پسند کم رو با پوست بدن سبزه ی…