داستان سکسی تقدیم به شما …لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه صبح زودتر از من بیدار شده بود. دیگه جلوی در نخوابیده بودم. هنوز نمیدونست بیدارم. میخواستم ببینم اگه من نباشم چیکار میکنه. میخواستم بیشتر خودش باشه. راحت بود، خــــــیلی راحت. اینور اونور میرفت. از یخچال هر چی میخواست برمیداشت. خیلیا این حرکات رو…
این داستان تقدیم به شما یازده ساله بودم همراه زن داداشم شهین از روستایی در زنجان به شهر می رفتیم شهین ۱۷ ساله بود و بخاطر تایم پزشکی باید روز معینی مراجعه میکرد بابام پیر بود و توان اومدن نداشت داداشم هم اهواز در شرکتی کار میکرد مادرم اجازه مرخصی منو گرفت همراه شهین کرد…
داستان سکسی تقدیم به شما لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه… ” ادمین جون دلبره؛ دلارو میخره؛ انجمن کیر تو کس میبره / با اون نسیمی که داره عطرِ نفسهاش…” همزمان با پخش شدنِ این نوحه ی جگرسوز از بلندگوی کمپ؛ انتظارات بسر رسید و اکیپ جهاد نکاح انجمن کیر تو کس با ناز…
این داستان تقدیم به شما ساناز هستم ۲۵ ساله از قرچک ورامین *** مامانم تو بیمارستانی در تهران بستری بودهمراهش بودم زنی تو سن و سال مامانم هم بغلدستش بستری بود همصحبت بودیم مامانم و اون خانم که اسمش طاهره بود کلیه اطلاعات بچه هاشونو بهم داده بودند با اومدن من طاهره خانم گفت…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام هیچوقت نمیخواستم داستانم و تعریف کنم ولی با خوندن پیام ها به این نتیجه رسیدم یخورده از واقعیت ها بگم. اسمم سینا سن 24. داستان من برمیگرده به زمانی که کلاس دوم راهنمایی بودم یه پسر خیلی خیلی خیلی شیطون و شر ولی در عین حال با دلی مهربون…
این داستان تقدیم به شما ادمین: فحش دادن زیر کوصتانها کاملا آزاد میباشد. *** سلام اسم من حسینم ۲۱ سالمه کیرم ۲۰ سانته و کلفته و میترا هم همسایمونه حدود یک و هفتاد پنج قدشه و حدود ۳۵ سالشه این سفیده کون بزرگ و کسش که نگم براتون . من خیلی تو کفش بودم و…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام علی هستم قبلا داستان نوشتم راجب این زوجی که باهاشم و دوس دخترم.این داستان مربوط میشه به سه روز پیش. خب اسمم علیه(مستعار) بالاخره بعد کلی انتظار نیلو خانوم بالاخره برگشت از سفر. سجاد(شوهرش)پیامم داد که شب ییا پیشمون که من مخالفت کردم و گفتم شب اوله بهتره ک…
این داستان تقدیم به شما مامان من یه زن ۴۹ سالس، اما هیکل رو فرمی داره، پاهای قوی، بازوهای قوی، یه مقدار شکم، و همچنین سینه های نسبتا بزرگ، تو باشگاهشون یه زن تو پر و جوون هست بنام مریم، که حدودا ۴۰ سالشه، قدش تقریبا ۱,۷۰، اینجور که خود مامان تعریف میکنه، میگه این…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام سلام امیر هستم 22 ساله از یکی از شهرای شمالی.قد 175 و وزن 70 و سفید و یه کون معمولی اما با صورت دخترونه. هرکاری کنم حتی ریشم میزارم بازم صورتم دخترونه س بگذریم قضیه واسه همین دو هفته پیشه از وقتی رفتم دانشگاه دیگه سکس نداشتم با کسی…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام من علی هستم بیست سالمه ما یه خانواده سنتی و مذهبی پنج نفری هستیم، پدرم که کارمند بازنشسته است، مادرم، من ودو خواهر که مریم بیست و پنج سالشه ازدواج کرده ودر شهر دیگه زندگی میکنه ودیگری سارا که پانزده سالشه وته تقاری و عزیز دردونه خانواده هست، خونه…
این داستان تقدیم به شما اوایل بهمن ماه بود چند ماهی از ازدواجم با حامد میگذشت هنوز دانشجوی پیام نور هستمم قرار شد بریم شمال با عمویم ( من از بچگی میگم عموجون) تماس گرفتم میخوایم بیایم شمال خوشحال شد گفت خوش اومدین بیاین تنهام پرسیدم زن عمو کجاست ؟ گفت تهران بازم گفتم چطور…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام ب دوستان شهوتی امیدوارم این داستان رو باور کنید و واقعیه اون دیگه دست قضاوت کننده ست من حسینم ۲۸ سالمه و ۳ ساله ازدواج کردم اسمه زنم میترا ست و۲۴ سالشه من در کل ب زنم ازادی تمام دادم در همه موارد چ از لحاظ پوشش چ از…