داستان سکسی تقدیم به شما لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه… صبح به شرکت رسیدم و به گرمی با هم سلام و علیک کردیم بهش اس ام اس زدم اگه یاهو داری بیا چت کنیم(مثلا ایروز ها وایبرو تلگرام نوبد که…) -(سونیتا) آره اینم آیدیمه sh******* وارد چت شدم و نوشتم -(مهرداد) سلام خوشگل…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان مونا م ميخوام خاطرات و اتفاقات 6 ماه گذشته زندگيمو براتون بگم كه خيلى روى زندگيم تاثير داشت.اول از همه از خودم بگم 38 سالمه 165 قدمه 57 كيلو وزنمه پوستم سفيده خيليا بهم ميگن كه قيافه خوبى دارم تو يه شركت خصوصى كار ميكنم 6 ساله از…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام میخوام اولین سکس خودمو براتون تعریف کنم. اول از خودم براتون بگم که اسمم مهیاره و تیپ و قیافه خوبی هم دارم طوری که در تمام دوران مدرسه برای تمام همکلاسیهام جذاب بودم مثلا همشون اول هر سال تحصیلی دوست داشتن با من هم میز باشن و تو گروه…
این داستان تقدیم به شما سلام اسمم زهرا 35 ساله دیپلمم را بعد ازدواجم گرفتم دارای دانشنامه فنی حرفه ای معادل کارشناسی از خود تعریف نباشه بسیار زیبا و خوش استایل کاملا تیپ اروپایی در روستای بزرگی که بوی شهر گرفته بود در خانواده مذهبی آخرین فرزند که 6 خواهر و 4 برادر بودیم دنیا…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام من نیلی هستم ۲۴ ساله. فوق الاده حشری و عاشق سکس…حالا از هر نوعش باشه مهم نیست مهم اینه که باد کس تپلم بخوابه و سینه های ناااازم چلونده بشه و کون فوق سکسیمم یه نرمشی بکنه… اووووف دلم باز خواست… نمیدونم چرا انقدر من حشریم همین الان که…
این داستان تقدیم به شما یادم نیست چند ساله بودم ولی یادمه شیر از پستان مامانم میخوردم شاید سه یا چهار ساله بودم چون مامانم بعد از من بچه ای را میاندازد طوری که نزدیک به وضع حملش بوده آن نوزاد در دم میمیرد من باز به شیر خوردن از پستانهای زیبای مامانم ادامه میدهم…
داستان سکسی تقدیم به شما با عرض سلام، من ۱۴ سالم بود که به اروپا مهاجرت کردیم و این خاطره ۳ سال پیش فرهاد هستم، الان ۲۳ سالم، اون موقع ۲۰ بودم، قد ۱۷۳، وزن ۷۰، هیکل معمولی دارم، نه ورزش کاری نه چربی اضافه، تا ۱۸ سالگی ورزش های تحرکی زیادی می کردم ولی…
این داستان تقدیم به شما به منم برادر شوهرم امپول می زد اوایل ازدواجم بود برادر شوهرم اب دهنش می رفت وقتی باسن منو می دید و می مالید 20 تا امپول بود باید روزی یکی می زدم تا میخوابیدم شورتو شلوارمو تا زیر باسنم میدادم پایین کیرش عینهو دکل زیر شلوار تو خونه ای…
داستان سکسی تقدیم به شما به نام خدا من اسمم نگینه، بیست ساله هستم و در دانشگاه … روانشناسی می خونم. داستانی که می خوام بگم واقعیه ولی کمی جزئیات رو تغییر دادم. دو هفته ی پیش باید برای یه کاری می رفتم دانشگاه. ولی خونه مون تا اونجا یکم راهش زیاد بود برای همین…
این داستان تقدیم به شما اتوبوس خوشبختی *** نمیدونم چرا انگار نیرویی بمن دستور میداد با هواپیما نرو برو با اتوبوس این سفرتو انجام بده خرج و مخارج سفر بعهده شرکتمون بود بخاطر پولش نبود باور کنید نی ویی عجیب بمن میگفت باید با اتوبوس بری!! منتظر اتفاق غیر مترقبه بودم و دل شوره داشتم!!…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام من سحر هستم متاهل چند وقت پیش متوجه شدم شوهرم با یکی از دوستام به اسم بهاره ارتباط برقررکرد. از اونجایی که هیچ مدرکی نداشتم ازشون کلا هردو شون انکار کردن منم برای اینکه انتقام بگیرم با یکی از دوست پسرای دوره مجردیم به اسم فرشاد که اونم به…
این داستان تقدیم به شما سه سال پیش مریض شدم تازه ازدواج کرده بودم عمویم برد دکتر چندتا آمپول نوشت یکیشو مطب جلو چشم عموم زدن بقیه را عمو گفت خودم میزنم منم دنبال فرصت میگشتم تا عموم منو بکنه چون کیرشو بارها دیده بودم هم خوشگل بود و هم بزرگ چند بارم تو خواب…