داستان سکسی تقدیم به شما – راستش نیاز داشتم که یکی با کوسم ور بره و منو سرحالم کنه . ولی نمی دونم چرا سختم بود که میسترس من این کارو واسم انجام بده . شاید این انتظارو ازش نداشتم . شاید اون عشق و علاقه ای که نسبت به اون داشتم سبب شده بود…
این داستان تقدیم به شما سلام به همگی. من میلادم و قبلا هم داستان نوشتم. دوتا همکار دارم به اسم زهره و مریم که این داستان من با این دوتا هست. امیدوارم لذت ببرید. من 188 قدمه و اندام معمولی دارم با 82 کیلو وزن. یک روز توی شرکتمون با مریم خانم کار داشتم و…
داستان سکسی تقدیم به شما هوا خيلي سرد بود. از اون هوا هايي ك سگ توش به گا ميره. خيلي وقت بود ك دم ساختمان كلاس زبان ايستاده بودم. سوز سرما، عين كير خر، به صورتم برخورد ميكرد. هر چقدر هم زنگ ميزدم، نميرسيد… تو دلم داشتم فحش خارو مادر به رئيس كلاس زبان ميدادم،…
این داستان تقدیم به شما سلام . من سارام .همون که ده سال پیش بزرگترین سوال زندگیم رو ازتون پرسیده بودم . ایا بابام اون شب خواب بود یا خودشو به خواب زده بود .اون اولین خاطره من بود که به صورت داستان نوشتم .خیلی دوست دارم نظراتتون رو درباره این خاطره هم برام بنویسید……
داستان سکسی تقدیم به شما سلام من امیر رضا هستم و ۱۵و یکم چاقم و قیافم هم زیاد بعد نیست من ساکنه یکی از شهر های تهرانم این داستانی هم که میخوام براتون بگم مربوط میشه به یه چن وقت پیش. من یه دختر عمو دارم که از بچگی باهم خیلی خوب بودیم تقریبا یه…
این داستان تقدیم به شما از دوران راهنمایی با سعید دوست بودم … همیشه و همه جا بیرون از مدرسه به بهونه های مختلف از قبیل درس و تفریح با هم و در کنار هم بودیم. فکر کنم دوم راهنمایی بودیم که فیلم سکس زهره امیرابراهیمی پخش شده بود … منو و سعید و دو…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام،من مسعودم،20 سالمه،حدود 180 قدمه و حدود 66 كيلو وزنمه. فكر میكنم 2~3 ماهی هست كه میامو داستان های این سایتو میخونم.از اونجایی كه میدونم چه فحش هایی ميدين،خواهشمندم لطف كنید و فحش ناموسی ندین. قضیه بر میگرده به پارسال كه من حسابی هوس كس دختراي جنده رو كرده بودم،واسه…
این داستان تقدیم به شما سلام . همه میدونین وقتی یه دختر طلاق میگیره وبر میگرده خونه باباش اولش همه دلگرمی بهت میدن ولی بعد از مدتی همه به یه چشم دیه بهت نگاه میکنن،زنهای دروهمسایه ها سریع میخوان پسرای ترشیدشون که ده و بیست سال بزرگتر از تو هستن بندازن بهت چون دیگه بیوه…
داستان سکسی تقدیم به شما – دو تا از قاچاقچیا داشتند با یه زن که به شدت محجبه و باند پیچی سیاه شده بود کلنجار می رفتند و دست به یقه شده بودند . بعدا فهمیدم که اون زنه جزو مامورین مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدره و افسر و سروانه . از اون محجبه های…
این داستان تقدیم به شما این خاطره برای یک سال پیشه زمانی که من آرش 28 سالم و همسرم نازیلا ۲۰ سالش بود. فقط ۵ ماه از ازدواجمون میگذشت. بعضیا میگفتن اختلاف سنیمون زیاده ولی ما واقعا از همدیگه خوشمون اومده بود و حسابی دوست داشتیم همو. برای من نازیلا خوشگل ترین دختری بود که…
داستان سکسی تقدیم به شما خب باید از اینجا شروع کنم که تو دوران ما امکانات و تجهیزات الان نبود خب ماهم تو شهرستان بودیم اوضاع بدتر بود من بچه بودم اصلا فرق دختر پسرو نمیدونستم و اون زمان اوج لذت سکس. کردن بچه همسایه بود اونم از رویه کنجکاوی نه از روی لذت چون…
این داستان تقدیم به شما با خواهرزنم و باجناقم همسن بودیم، هر ۳نفر ۳۴ ساله، ۴سالی بود ک دامادشون بودم و از سال دوم تو کف باسن و سینه های خواهر زن، بعداز ۸ سال زندگی تازه صاحب یه دختر شده بودن که ۴ ماهش بود، باجناق که کارمند بود و طبق معمول دنبال کارهای…