این داستان تقدیم به شما سلام امیر هستم 20 سالمه داستان من راجب تریسامم با استاد دانشگاه و دوستم امیده توی دانشگاه ما استادهای زن خیلی زیبایی هستن ولی هیچکدوم به پای مهتاب نمیرسیدن با ممه هایی که حدود 85 یا 90 بودن و کون خیلی بزرگی که هروقت راه میرفت تکون میخوردن و پوست…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام.من اسمم فرهاده و21 سال دارم وساکن شهر… هستم.مدتی قبل که حالم زیاد خوب نبود وبیمار بودم به مطب یک پزشک خصوصی که یک خانوم میانسال بود رفتم.پیش اون خانوم دکتر زیاد می رفتم وهم خودم وهم خانواده ام خیلی کارش رو قبول داشتیم.منشی دکتر هم یه دختر جوون شاید…
این داستان تقدیم به شما سلام این خاطره مربوط به اوایل دهه هفتاد بود زمانی که شونزده هفده سالم بود وتازه به بلوغ جنسی رسیده بودم… اول بگم متولد پنجاه وچهارم بچه جنوب و اسمم قاسم هس، پدرم به حسب کارهای بنایی که پروژه ای ساختمانی بود بیشتر وقتها بیرون از استان بود بهمراه…
داستان سکسی تقدیم به شما – یه سال از ریحانه کوچیک تر بودم . خواهرمو میگم . من سال آخر دبیرستان بودم و اون تازه رفته بود به دانشگاه . با این که یه سال ازم بزرگ تر بود و هیکل با حال و تپلی داشت ولی ازم لاغر تر بود . فقط دو جاش…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام دوستان اول از معرفی خودم شروع میکنم من ارمان ۲۶ سالمه و ساکن تهرانم و ۴ سال هست که ازدواج کردم من از اول تو نخ مادر زنم بودم که اسمش پروین بود اون یه زن ۵۴ ساله بود موهای قهوه ای فر با یه کون گنده و سینه…
این داستان تقدیم به شما من تو یه خانواده پنج نفره زندگی میکنم تو خونه ما کسی با نوع پوشش و نوع اعتقاد و واینجور مسائل هم دیگه کار ندارن چون خانواده مادرم کلا مذهبی و مقید ولی خانواده پدرم نه بی ایمان ولی معمولی به همین خاطر ما رو به حال خودمون گذاشتن که…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام دوستان بنده پسر ۱۸ساله هستم که قصد دارم یکی از درک ناک ترین داستان های زندگیمو واستون بگم تو عمرم به هیجکسی اینو نگفتم اما سالهاست که همین کار اون مرد شیاد زندگیمو مختل کرده و حتی نمیتونم راحت با دوست دخترم لاو بترکونم یا دوسش داشته باشم. همیشه…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان.این یه خاطره هست که همین چند وقت پیش برام اتفاق افتاده و گفتم تا داغه اینجا تعریف کنم … توی تابستون همین 1402 خانمم که اسمش ثریا هست پیشنهاد داد بریم مشهد یه زیارتی کنیم منم از پیشنهادش خوشم اومد ولی بچه هامون گفتن ما خوشمون نمیاد…
داستان سکسی تقدیم به شما – نمیتوانست تحمل کند که دست دکتر به منیژه برسد و مدام از معشوقه اش میخواست که در چاپیدن مال و اموال جمشید عجله کند.منوچهر از بهم خوردن برنامه سه روز در هفته اش تا پایان تابستان ناراحت بود.در عوض پری جواد را داشت ولی او که نمیتوانست همیشه و…
این داستان تقدیم به شما سلام خوبید امروز ۲۳/۸/۱۴۰۲هست نمیدونم چند نفر از شما داستان من و حسنو خوندید ولی یه توضیح کوچولو میدم اونهای که نخوندن داستانو بدانند. اگر نخونید پیشنهاد میدم بخونید بعداز اینکه حسن حالا یا با کلک منو به زنو خودش تبدیل کرد چون یه دوسال من مثل زنها غروب که…
این داستان تقدیم به شما سلام می خوام واستون ماجرای سکس خودمو هنگامه بگم ولی قبلش یه مقدمه لازم داره راستی اسمم مهدی اهل شیرازم . سال اول دانشگاه بود با دوستام رفته بودیم مرودشت خونه کرایه کنیم. که تو بنگاه دو سه تا دختر با یه مرد امده بودن خونه کرایه کنند. از شانس…
داستان سکسی تقدیم به شما – بهنام دستاشو گذاشته بود لای پای بهجت و با حرکت آروم شروع کرد و بعد تند و تند ترش کرد .. بهجت : آخخخخخخ زود باش بهنام .. من کیرت رو می خوام .. زود تر شروع کن .. و بهنام با این که می دونست بهجت چاره ای…