این داستان تقدیم به شما سلام من فاطیما هستم ۱۸ سالمه و این قضیه مربوط به ۱۳ سالگی من میشه. قبلش بگم من با این که ۱۳ سال بیشتر نداشتم ولی از نظر شرعی بالغ بودم یعنی از ۹ سال رد کرده بودم و چهار سال از بیبی دو عالم هم بزرگتر بودم (وقتی اون…
داستان سکسی تقدیم به شما – اول ازهمه کلی شروع به تقویت بدنم کردم چون خالم قوی بود و من لاغرمردنی باید حداقل برابر اون قدرت داشته باشم تا بتونم کاریو انجام بدم.نزدیک – ماه ورزش کردم اونم تو خونه.شنا میرفتم.بارفیکس میرفتم.وزنه خریده بودم انواع اقسام حرکتا رو میکردم هیکیلم واقعا خوب شده بود چون…
این داستان تقدیم به شما سلام.مستقیم برم سر اصل مطلب من مژگان هستم و دوستم سمیرا دو سال پیش برای تعلیم رانندگی به یکی از آموزشگاه های رانندگی غرب کشور مراجعه کردیم که همون لحظه اول که وارد آموزشگاه شدیم دم در آموزشگاه چشممون افتاد به یه پیرمرد حدود ۶۵ ساله که از دم در…
داستان سکسی تقدیم به شما – ندا در بیمارستان بستری شد . هر چند می تونست چند ساعت بیشتر تو خونه بمونه ولی باباش خیلی نگران بود . می خواست هر آزمایشی که قبل از عمل لازمه به آرومی انجام بشه . شایدم این جوری می خواست که من اونو کمتر ببینم در هر حال…
این داستان تقدیم به شما ندا با چشمان سبز و گیسوان بلوند قدی نسبتا بلند و تناسب بدنی ایدهآل چند ماهی بود (زمستان ۴۰۱) پا به دودمان ما گذاشته بود او زن داداشم شده بود ندا را سالها بود از دور زیر نظر داشتم و با قدمهایش قدمهایم را مچ میکردم از در خونشون که…
داستان سکسی تقدیم به شما مشغول کارام بودم که گوشیم زنگ خورد. یکم با اهنگ گوشی خوندم و بعد رفتم سمتش و برش داشتم. حمید بود. میخواست همون روز منو ببینه و با هم قرار گذاشتیم. دیگه بعد از سه سال دوستی از لحن صحبت کردنش راحت میشد فهمید که یه اتفاقی افتاده. حتما باز…
این داستان تقدیم به شما لب تخت نشسته بودم، لخت لخت و زهره هم لخت رو من نشسته بود و فیس تو فیس بودیم. پاهاش دوطرف پاهام بود و رو زانو نشسته بود و کیرم تا ته کسش بود. سینههاشو گرفته بود جلوی دهنم و دستاش دور گردن و سرم حلقه بود و منم یکی…
داستان سکسی تقدیم به شما …لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه پارت2 توضیحات لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه: اول اینکه انتقاد غلط املایی و رعایت نکردن نگارش رو کامل قبول دارم و سرعت رو فدای دقت کردم در این قسمت سعی شده در حد امکان غلط املایی نداشته باشم و علائم نگارشی…
این داستان تقدیم به شما من میلادم و سال ٩٠ جدا شدم اونموقع ٣٥ سال داشتم یه پسر دارم به اسم پدرام که اون موقع ٥ سالش بود و پیش مامانش و توافق شده بود آخر هفته ها بیاد پیشم و مهرشو ببخشه البته یه قسمتشو بهش دادم نزدیک نصف مهرش میشد تقریبا… اسم زن…
داستان سکسی تقدیم به شما – -اووووووههههه شما که دیگه هیچی از اشی نذاشتین . شما که دیگه منو داغون کردین . اشی داره آبش میاد . ایمان ! شریف ! .. ماه منیر فدای همگی تون شم من . دیدی ایمان جون که سکس دسته جمعی چقدر حال میده ;/; چقدر آدمو سر حال…
این داستان تقدیم به شما سلام سارا هستم سفید تپل ریزه میزه ولی شهوتی. ورزش میکنم و بدن ساعت شنی دارم. تازه هیجده سالم شده. هفته ی پیش رفته بودم پیش دوست پسرم که باهم غذا بخوریم به محض اینکه نشستم تو ماشینش گفت رستورانه بستست یه جای دیگه میشناسم خیلی غذاهاش خوشمزست طعمش مثل…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام. 33 ساله هستم. پسری مجرد. کتابم که اجازه چاپ نداره. اینجا ولی میشه گفت و میشه نوشت… از ایران به دانمارک کوچ کردم برای ادامه تحصیل. وضع مالی ام در حدی بود که بتونم خونه ای اجاره کنم. چند ماهی بود که تنها بودم. و اصلا حس خوبی را…