این داستان تقدیم به شما سال پنجم دبستان بودم و هنوز چشم و گوشم کاملا باز نشده بوده و چیزی از سکس و دادن و کردن نمیدونستم. یه پسر بچه ی به اصطلاح آفتاب مهتاب ندیده. به دلیل پوست سفید و چهره ی خوشگلی که داشتم هر از گاهی بچه پرروهای کلاس بهم بند میکردن…
داستان سکسی تقدیم به شما این داستان یکم طولانیه.اما داستان زندگی من هستش.امیدوارم ازش خسته نشید. من صدف هستم 23 ساله,داستان برمیگرده به 8 سال پیش که 15 سالم بود.من همیشه دختر درشتی بودم.الان قدم 175 و وزنم 76 کیلو هست.اما حتی تو بچگی از هم سن و سالهای خودم درشت تر بودم و گاهی…
این داستان تقدیم به شما من لیدا زنی متاهل از شهر مرزی در کردستان که ناخواسته به زنی دیگر علاقه پیدا کردم. اولین باری که کلمه لزبین به گوشم خورد در حیاط دانشگاه پیام نور شهر کوچکمان بود. دوستام در مورد دو دختر حرف میزدند که از شهر دیگر بودند و در شهر ما اتاق…
داستان سکسی تقدیم به شما – چی شده سارا جون به چی فکر می کنی ;-به این که همه چیز من داره همه چیزو واسه من فراهم می کنه .. حالا لذت می برم که به تو نگاه می کنم از این که تو داری اون چیزایی رو که می خوام و نیازمه به من…
این داستان تقدیم به شما زمستون سردی بود و اون زمان آدم سرمایی بودم و لباس زیاد میپوشیدم، یادمه آخرای بهمن ماه بود که به خاطر امتحانام باید برمیگشتم شهرمون و خانوادم تا عید شهرستان بودن، فکر میکنم چهارشنبه غروب بود که وسایلمو جمع کردم که راه بیوفتم و برگردم شهرمون، وقتی رسیدم ترمینال بلیط…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام دوستان این داستان من نیست من اینو از یه جا دیگ آوردم اگ بد بود شرمنده 🙂 من اسمم بردیاست و میخوام ماجرای بهترین روز زندگیمو براتون تعریف کنم. روز آشنایی با ندا. یک سال پیش بود و یه بعد از ظهر بهاری که با رفیقم رفته بودیم بیرون…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان عزیز بنده امیر هستم ۱۸ سالم خاطره ای که براتون تعریف میکنم واقعی هست داستان برمیگرده به تابستان ۵/۱۵ عروسی پسر عموی مادرم بود و داخل خونه خودشون برگذار میشد (عروسی از ساعت ۱۲ تا ۲۲ بود ) رفتیم ناهار رو خوردیم و نشسته بودم کنار داییم…
داستان سکسی تقدیم به شما -سامان -ها چرا بلند نمیشی پس -باو مشتی بیخیال بزار سیگارمون رو بکشیم -گوه نخور بیا وسط نمیبینی داره چطوری نگات میکنه؟بسه دیگه پسر چقد مثبت بازی در میاری.بیا باهاش برقص تورش کن .جووووون چ بدنی هم داره تخم سگ -عه.خوبه پس برو تو کارش دیگه. -ن مث اینکه از…
این داستان تقدیم به شما سلام خدمت دوستان قبل از خوندن خاطره بنده یه نگاه کلی به داستان بندازین بعد بخونینش، چون خاطره ای که دارم مینویسم خاطره دوازده سیزده ساله و از اول همه چیو توضیح دارم که از کجا شروع شده و به کجا ختم شده… *** رابطه من و خواهرزنم مثل…
داستان سکسی تقدیم به شما سلام من بعد از گرفتن لیسانسم در رشته مهندسی کامپیوتر تصمیم گرفتم برای فوق لیسانس برم خارج از کشور. بعد از یکی دو سال تلاش نهایتا موفق شدم پذیرش در یکی از دانشگاه های میلان ایتالیا بگیرم. با اینکه خوشحال بودم، اما به دلیل مشکلات اقتصادی و اینکه ارز ۳۰۰۰…
این داستان تقدیم به شما سلام امیر سام هستم من یه دوست دختری داشتم به اسم زینب. حاجی این سینش خوب بود ۷۵ ولی کونش خیلی تخت بود کص مصشم سیا بود عوضش قیافش بد نبود حاجی ما باهم اوکی بودیم من میگفتم این زن زندگیه و ازین چرت و پرتا به عشق این زندگی…
داستان سکسی تقدیم به شما – پسرا یکی از یکی شاداب تر .. ظاهرا قرار نبود کسی به نام اشکان بیاد .. نمی شد گفت کدومشون بهترن . دلم می خواست هر پنج تاشون با هم بیفتن سر من . پری جون چون با بیشترشون غیر از اشکان آشنایی داشت شروع کرد به معرفی تک…