… بعد حدود یک دقیقه منو رو چند کیسه ی شکر گوشه انباری نشوند و خودش لخت شد. وقتی چشمم خورد به کیر ابراهیم دهنم آب افتاد.ابراهیم اومد روبروم واستاد و کیرشو گذاشت جلو صورتمو. منم کیرشو گرفتم و شروع کردم ساک زدن طوری که آب دهنم از گوشه ی لبم آویزون شده بود و…
سلام دوستان گروه جدید برای دریافت کانالی با هزاران فیلم ساخته شد✅فقط در گروه عضو شده و طبق دستورات نوشته شده اد بزنید تا کانالی پر از فیلم🔞 دریافت کنید👇🏻👇🏻 لینک گروه 👇🏻👇🏻👇🏻 ✅ @folmit
داستانک #ارسالیموضوع :#گی سلام امیرم ۲۳ سالمه میخواستم داستان سکس خودمو ایلیا رو بگم ایلیا یه پسر بچه ۱۹ ساله بود که میرفت دانشکده حقیقتش چندباری دیده بودمش ولی دلم میخواست باهاش سکس کنم یه روز که هوا بارونی بود دیدم ایلیا وایستاده منتظر تاکسی رفتم جلو که دستشو تکون داد به علامت ایست منم…
(ادامه پست قبل)دکتر یه دونه آینه دکتری روی پیشونیش زد و به من گفت نگاه جنده کوچولو خودت رو در حال کون دادن ببین . صورتت رو ببین . داری کون میدی تو کونی منی دارم میدم تو روده هات خوشت میاد ؟ ببین داری چطوری کون میدی کوچولو .حرفاش تحریکم می کرد داشتم لذت…
سارا و دکتر حشری من سارا هستم 33 ساله از تهران تنها زندگی می کنم . می خوام یه خاطره براتون تعریف کنم .هر وقت مریض می شدم ،می رفتم پیش یه دکتر چون طرف قرارداد شرکت ما بود و هزینه ها رو شرکت پرداخت می کرد و شرکت فقط با اون دکتر قرارداد داشت…
(ادامه پست قبل)یه لرزشی به همه تنم می افتاد گر گرفته بودم . بهش گفتم بکن توش ،گفت خواهش کن ،گفتم خواهش می کنم بکن توش دارم می میرمشروع کرد میله رو توی کسم عقب جلو کردن سه چهار سانت تو کسم می کرد و در میاورد کسم خیس خیس شده بود . یه دفعه…
تاخیر دلچسب مثل تموم شبای قبل عید ساعت از یک گذشته بود که وارد خونه شدمبا باز کردن در و دیدن بدن مچاله اش روی مبل تک نفره روبروی در دوباره به خودم فحش دادم ک چشم براهش گذاشتمسوییشرتمو روی جالباسی انداختم و به سمتش رفتمموهای مشکی روی صورتش ریخته بوددست زیر زانو و گردنش…
سکس با همکار در اداره من ستاره هستم و 33 سالمه . هفت هشت سال پیش که مجرد بودم تویکی ازشهرستانهای جنوب کشور استخدام شدم و اونجا توی یکی ازشعبات مجبور بودم سالهای اول خدمتمو بگذرونم چون استخدامم دولتی بود.تو اداره ای که بودم فقط سه نفربودیم با رئیس و غیر از من خانم دیگه…
(ادامه پست قبل) ایستادیم نازی هم رو کاناپه داگی شد و هومن کیرشو جاکرد و همزمان تلمبه میزدیم اولش یکم اذیت شدیم یا کیر من درمیومد یا کیر هومن.بعد هماهنگ شدیم و یجاهایی هومن تلمبه نمیزد فقط من میزدم اونا میرفتن جلو و میومدن عقب هومن چشاشو بسته بود و میگفت وای چقد خوبه وای…
فانتزی عجیب ! برای کسی که اهل طبیعت گردی و جنگل نوردی باشه محدودیت های تردد کابوس وحشتناکیه خصوصا برای ما که از تهران نمیتونیم بزنیم بیرون. پارسال بعد از تعطیلات عید لحظه شماری میکردم برای تموم شدن فروردین و اومدن اردیبهشت که با تموم شدن قرنطینه و رفع محدودیت ها برسیم به بهار جنگل…
مادر سعیدسلامداستانی را که میخوام براتون تعریف کنم مربوط میشه به سال 85 اون موقع من 18ساله بودم و به قولی اول جونی و سرشار از شـ..ـهـ..ـوت یک همکلاسی داشتم به اسم سعید که توی درس خیلی موفق بود و چند تا کوچه پائین تر از ما زندگی میکردند . من یک روز درمیان بعد…
داداش جونم سلام به همه کسانی که عاشق سـ..ـکـ..ـس خانوادگی هستن خودمو معرفی کنم من مریم 28ساله 2ساله که ازدواج کردم از یکی از شهرهای ایران. داستانو بنویسم که حوصلتون سر نره من یه داداشی دارم خیلی پسر خوش هیکل وخوشگل هست شوهرم خیلی موقع یخاطر کارش به بیرون شهر میره یه بار زنگ زد…