برچسب: از


  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان اسم من مهدی هستش و معلمم در یکی از مدارس شهرستانهای استان کرمان داستان از اونجایی شروع شد که ما یک همکار داشتیم به اسم خانم مهسا که دو سالی میشد که استخدام شده بود با توجه به سهمیه شاهدی که داشت اومده بود مدرسه ما. یک روز…

  • این داستان تقدیم به شما سلام…انباردار یه هایپر بودم…یه فروشنده خانم خوشکل و خوش هیکل و شیک پوش (نجمه خانم) توی هایپر کار می کرد.   همیشه مانتوهای جلوباز چاک دار میپوشید…رون های توپر،کس تپل،کون قمبل و سینه های فوق العاده سکسی داشت…به بهونه های مختلف باهاش لاس میزدم و هیکلش رو دید میزدم…اهل حال…

  • این داستان تقدیم به شما فاطمه هستم ۳۳ ساله ۱۷ سالگی وقتی هنوز دیپلمم را نگرفته بودم عقد کردم یکسال بعد تو ۱۸ سالگی به شرط ادامه تحصیل تا هر مقطعی آن‌هم در یک از دانشگاههای دولتی پایتخت ازدواج کردم خواستگاران فراوانی داشتم مهم نیست بعضی خورده بگیرن فکر کنند که خودستایی می‌کنم حتی پسرای…

  • این داستان تقدیم به شما خودمو معرفی کنم : پارسا ۲۱ ساله،چشمای درشت مثل گوساله تهران ساک…عنم با قدی بلندو گیسوی کمند ، از ۵ سالگی کشتی گیر بودم بخاطر شکستن کتفم  و لگنم و ستون فقراتم کشتی رو گذاشتم کنار بدن سازی کار می‌کنم قدم حدود ۱۹۰ است وزنم ۹۰ تا ۹۵ در نوسانه…

  • این داستان تقدیم به شما هزار سال از فاجعۀ بزرگ میگذشت و جهان با خاک یکسان شده بود. وقتی که یکی از اُپراتورهای آمریکایی شلیک موشک هسته ای، به اشتباه به سوی خاک خود آمریکا شلیک کرده بود و آمریکا به تلافی به روسیه حمله کرده بود و شدت تشعشعات نه تنها این کشور ها…