برچسب: انجمن سکسی


  • این داستان تقدیم به شما سلام .امیر علی 26 ساله هستم خانمم نرگس 24ساله… یکمی از گذشته میگم و بعد بر میگردم سر اصل داستان. منو نرگس از دوران دبیرستان با هم دوست بودیم البته اون دوسال کوچیک تر بود و به مرور زمان عاشق هم شدیم که دوستبمون تا پنج شیش سال طول کشید و…

  • این داستان تقدیم به شما سلام خدمت دوستای گل.   من اسمم هادی 28 سالمه از طریق دوست زن یکی از رفیقام به اسم علی با یه خانمی اشنا شدم روز اول که دیدمش خدایش اینقده خوشگل بود که روم نشد اصلا بهش پیشنهاد یا ازش شماره بگیرم خلاصه پاپیچ دوست زن رفیقم که اسمش…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من فاطمه هستم.امروز که می‌خوام واستون این داستان بگم ۲۴ سالمه و ازدواج کردم. بریم سراغ داستان. من یه دختر مذهبی‌ هستم. منظورم اینکه چادر سرم می‌کنم نماز روزه سر جاشه و با پسرا رابطه جنسی‌ نداشتم تا قبل از ازدواج که با همسرم اینکارو کردم.اما این دلیل نمی‌شه…

  • این داستان تقدیم به شما پارسال، وقتى از تهران به آمريکا برمى‌گشتم، مجبور بودم يک شب، لندن، سر راه بمانم. فکر کردم هتل ‏مى‌خوابم، ولى می‌خواستم صرف‌جويى کنم؛ تلفن زدم به دخترعمه‌ام رزا، که لندن زندگى مى‌کند و سه چهار ‏سال بود او را نديده بودم. رزا ۱۵ سال از من بزرگتر است و شوهرش…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. ماجرا برمیگرده به 2 ماه پیش که دوست دختر همکارم براش تولد گرفت و منم دعوت کردن این وسط یکی از دوستاش به اسم رامین خیلی با من گرم گرفته بودو هی با من میرقصید و سیگار تعارف میکرد و تیک میزد تا اخر مهمونی که شمارشو با کلی…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. داستان از اونجا شروع میشه که من برای تفریح با چند نفر از دوستای نزدیک به شمال و پروش ماهی یکی از آشناهای دوستم رفته بودیم. سه روز و دو شب اونجا بودیم. جایی که یه پروش ماهی درون یه جنگل بود. تو این مدت با صاحب اونجا خیلی…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. من برای اولین باره دارم خاطره مینویسم و موضوع برمیگرده به سکس منو احمد ، من 20 سالمه و احمد هم همین حدود سال پیش تو نت با هم آشنا شدیم وهمیشه مشکل مکان داشتیم از اونجائیکه احمد تو یکی از خودروسازی ها عضو تیم کارگری بود ، یه روز…

  • این داستان تقدیم به شما سلام . من يه خواهر زن دارم كه 25 سالشه و دو سال از من كوچكتره و زني با هيكل عالي و تقريبا 60  كيلو من علاقه زيادي بهش داشتم و چند باري خودم رو بهش مالونده بودم خيلي نرم بود يه روزي كه خانمم حالش خوب نبود خواهرش بعد…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. من اسمم علی است و30 سال دام اهل یکی از روستاهای آذربایجان غربی هستم وزنم مریم 26 وماحدود 7سال است که ازدواج کردیم من چون طرفهای ما کارزیاد نیست یک کار توشهرک صنعتی تبریز پیدا کردمو خونمون را هم بردم تبریز وصاحب خونه ام یک مرد سن بالا حدود…

  • این داستان تقدیم به شما با سلام خدمت دوستان گل. ماجرایی که میخوام براتون تعریف کنم برمیگرده به چند سال پیش… یه روزصبح که رفته بودم خونه خواهر زنم که یه چیزی رو که خانومم بهم داده بود رو به دست خواهر زنم لیلا برسونم رسیدم در خونه شون در رو زدم لیلا اون ور…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. من متولد 76 ام..چهارم دبیرستان و رشته تجربی..قدم یک و نود یه توپولم قیافمم بدک نیست..ما اهل شهریاریم .شایدباورتون نشه ولی من قبل سحر باهیچ دختری رابطه نداشتم!! راجع به سکس و حرکات خاصش تو اینترنت خونده بودم وتو فیلمای سکسی دیده بودم ولی باور نمیشد قبل ازدواج این…

  • این داستان تقدیم به شما باسلام خدمت دوستان عزیز من بهداد هستم 29 سالمه 190 قدم و لاغر هستم . بعد از قطع شدن رابطم با لیلا من شماره هاشو پاک کرده بودم از گوشیم اخر شب بود تو خواب و بیداری بودم دیدم یه نفر تک زنگ زد برداشتم دیدم نا اشناست واسم یه…