این داستان تقدیم به شما سلام . من کیا هستم این خاطره مال وقتیه که 16 سالم بود و به دایی 29 ساله ام کون دادم… *** یه روز پشت خون با دوستم نشسته بودیم و در حال بازی با دودولای همدیگه بودیم که داییم سر مچمونو گرفت و کلی باهامون دعوا کرد و ما…
این داستان تقدیم به شما سلام. اسم من امیر 26 سالمه که داستان برمیگرده به چهار ساله پیش. من یه پسرعمو دارم که اسمش رضا و یه زن خیلی خشگل به اسم زهره داره. زهره تو سن سیزده سالگی ازدواج کرده بود و تازه شده بود شونزده. دختر خیلی خشگل و خوش هیکل با…
این داستان تقدیم به شما سلام. من یلدا هستم و در حال حاضر 27 سالمه ولی توی زندگیم شکست خوردم که شاید مقصرش خودم بودم… وقتی به دنیا اومدم خیلی زشت بودم، دماغ و دهن خیلی گنده و چشمای گرد و گنده. اما رفته رفته تغییر قیافه دادم تا وقتی که به سن 18 سالگی…
این داستان تقدیم به شما چند وقتی بود ازدواج کرده بودم… قرار شد سیمین (زنم) برای مسافرت چند روزه با خواهرش و باجناقم بره خوزستان. کمی حس شیطنت داشتم… ذهنم سریع رفت سمت دوستام،دعوتشون کردم به چند روزی عشق و حال مجردی،مشروب توی یخچال بود شراب، عرق، راکی دست ساز ولی چون میدونستم بچه ها اصلا احل…
این داستان تقدیم به شما سلام. اسمم عسل منو عشقم آرمان چند وقتی میشه که ازدواج کردیم. این خاطره یکی از خاطره های سکسمونه. ظهر بود بعد نهار آرمان جلو تلویزیون لم داده بود منم بغلش.گفتم عزیزم میرم یکم استراحت کنم دوس داشتی بیا.. گفت چشششششششممم اووومدم. رفتیم رو تخت خوشگلمون که تازه واسش روتختی مشکی…
این داستان تقدیم به شما سلام اسم من امیره 21 سالمه باقد حدود 178. میگن خوشگل و خوش تیپم و البته دختر کش .این خاطره داغه داغه و برای همین امروزه… من برای عصب کشی دندونم وقت داشتم وامروز به دندانپزشکی رفتم قبلا پیش این دکتر نرفته بودم.بالاخره نوبت من شدو رفتم داخل اتاق دکتر.دکتر؛ خانم…
این داستان تقدیم به شما ساعت 8 صبح با سردرد عجیب مستی دیشب از خواب با صدای آلارم موبایلم از خواب بیدار شدم ،روی تخت نشستم و سرم رو با دو دست گرفتم، به زحمت فضا و مکان و اتفاقای دیشب رو مرور کردم ، تصاویر دیشب محو آلود جلوی چشمام ظاهر میشد ، بلند…
این داستان تقدیم به شما سلام. اين داستان برميگرده به 2 سال پيش كه من اون موقع توي يك ساختمان مشغول به كار بودم و تازه يك خانواده توي اون كوچه ساكن شده بودند اولش من اصلاً توي نخش نبودم اما بعدا نظر ديگهاي راجع به اون زن داشتم حالا ميتونستم شهوت نو چشماي اون…
این داستان تقدیم به شما زهره دختری بود 25 ساله تپل و قد حدود 170 و کون تقریبا گنده. مدتی باهم ارتباط کاری داشتیم و هر از گاهی باهم صحبت حضوری و تلفنی داشتیم . یه بار دلو به دریا زدم و در بین پیامهای رسمی بهش زدم که تمایل به مالشش دارم اما ایشون هم به شدت ناراحت…
این داستان تقدیم به شما سلام به همه. 18 سالم بود و یه دختر همسایه داشتیم به نام سحر ، دختری شیطون بود لباسای معمولی می پوشید و با خانواده ما رفت و آمد زیادی داشتن ، یه روز که اومده بودن خونمون اومد تو اتاق من که من یه مساله فیزک رو براش حل…
این داستان تقدیم به شما دست من را گرفت و آرام لای پای خودش برد… کیرش را میشد مثل یک الوار از روی شلوار حس کرد. داغ شدم و در همین حال دست دوست دخترم را محکم فشار دادم. او هم دست من را فشار داد. صدای حبس شدن مداوم نفسهای دختر را میشنیدم. ناخنهای…
این داستان تقدیم به شما سلام. من ی دختر با قد متوسطم پوستم گندمیه چهره ام متوسطه اما بشدت لبای زیباییی دارم و من شدیدا دختر گرمو سکسی ام . من الان۲۷سالمه این قضیه برمیگرده به دو سال پیش که من واقعا عاشق شدم … یه حس بشدت عجیبی به استادم پیدا کرده بودم همش…