این داستان تقدیم به شما سلام به همه. نیلوفرم۲۳ساله قد ۱۶۳ وزن ۵۶ قیافم جذابه خیییلی خوشگل نیستم ولی خیلیا دوسم دارن شیطون و بداخلاقم،اولین بار که دست پسر بهم خورد سوم دبیرستان بود یعنی قبلش با پسرایی که جلو در مدرسه بودن تو کوچه در حد سلام خدافظ رابطه داشتم ولی سال سوم یکیو…
این داستان تقدیم به شما سلام . من بارانم الانم 21 سالمه اون موقع 15 یا 16 سالم بود همه چی یهویی اتفاق افتاد ما هفته ای 1 بار همدیگرو میدیدیم نیم ساعتی باهم بودیم چون من زیاد نمیتونستم بیرون از خونه باشم بخاطر همین یه روز جاوید بهم زنگ زد گفت باشگاه نرو با هم…
این داستان تقدیم به شما زنم مرضیه خیلی خوشگل واندام مناسبی داره ولی یه مشکل داره هر وقت میخام باهاش سکس داشته باشم دو روز قبل حتما باید یه خرید مناسب واون شب کلی خواهش وتمنا کنم اونم وقتی سکس داریم خیلی زود ارضا میشه ومابقی حرفش اینه رحیم زود باش دست به کیرم نمیزنه…
این داستان تقدیم به شما سلام. من سحرم 30 سالمه ازدواج کرده بودم ولی الان طلاق گرفتم .راستش دنبال یه سری عکس میگشتم این سایتو دیدم .خاطراتو خوندم واسه همین وسوسه شدم خاطره قبل ازدواجمو بنویسم.خوب و بد ببخشید… سعی میکنم کامل توضیح بدم . *** چند باری بود از جلو مغازش رد میشدم ولی…
این داستان تقدیم به شما سلام. علیرضا هستم 25 سالمه ، دانشجوی ارشد معارف، ی دفتر دارم که اختصاصا کار ساخت فیلم و تیزر صنعتی انجام میدم وخودمم عاشق گرافیک… شاید باور نکنید که تا به این سن هیچ موقع هیچ دوس دختری نداشتم به خاطر شرایط و محیط کارم خیلی دختر هم دور و…
این داستان تقدیم به شما سلام اسم من سعید 18سالمه و میخوام یه داستانی از سکس هام رو بگم. داستان از اونجایی شروع میشه که کلید یه آپارتمان 4 طبقه به دلایلی دست من بود و بچه ها هر موقع مکان نداشتن براشون جور میکردم (من کسخل یه نفر هم نبردم) یه روز یکی از…
این داستان تقدیم به شما سلام اسم من احسانه و 26 سالمه. داستانی که می خوام براتون بگم مربوط میشه به 12 سالگیم. داستان از اونجایی شروع میشه که یک خانم مجرد تازه به محله ما اومده بود. قدش 182 و وزنش حدودا 90 کیلو میشد. چون محله ما پایین شهر بود و تقریبا مذهبی،…
این داستان تقدیم به شما سلام به همه. قضیه بر میگرده به کمتر از یه ماه قبل.یه روز از بی کاری تو نت چرخ میزدم و دنبال پارتنر برا سکس میگشتم که تو یه سایت شماره یه خاله رو پیدا کردم.همون موقع زنگ زدم بهش بعد 5 6 تا بوق یه خانم جواب داد.سلام کرد…
این داستان تقدیم به شما بیست سالم بود و سرباز بودم خواهرم ترانه سوم راهنمایی رو تموم کرده بود 14 سالش بود تو تابستون میرفت کلاس ژیمناستیک وقتی از کلاس بر میگشت لباس ژیمناستیکش میپوشید و به من تمرینای تو کلاسشو نشون میداد ما معمولا تو خونه تا 8 شب تنها بودم مدت زیادی کارش من…
این داستان تقدیم به شما با سلام محمد هستم از اصفهان من در یکی از پاساژهای اصفهان مغازه دارم یه رفیق دارم به اسم نوید و زنش به اسم سمانه زنش فوق العاده سکسی با بدنی کشیده و حشری کننده این اتفاق مال سال 92 است خلاصه چند وقتی میومدن و می رفتن تا کم…
این داستان تقدیم به شما سلام. من مسعود هستم از اصفهان میخوام خاطره ی اتفاق خوبی که برا من این چند ماهه افتاد . داستان از این قراره که من سال 89 ازدواج کردم و قصد خرید خونه داشتم که مامانم گفت یکی از دوستاش که ما خاله مریم صداش میکردیم بهش گفته کنار خونشون…
این داستان تقدیم به شما سلام. امروز تصمیم گرفتم از سکسم با دختر خالم براتون بنویسم اول از دختر خالم مرجان براتون بگم که 3 سال از من کوچیکتره و تقریبا در دوران بچگی هم بازی بودیم الان نزدیک 29 سالشه قدی نسبتا بلند داره اندامی قنشنگ با گون بزرگ و چهره خیلی قشنگ و…