برچسب: انجمن سکسی


  • این داستان تقدیم به شما سلام.   میخواستم خاطره ای براتون بگم که حدود 2 سال پیش اتفاق افتاد اسم من ماهان هستش البته اسم مستعارم هستس ولی اون یکی اسم که میلادهست اسم واقعی هست . خوب زود تر بریم سر داستان من حدود 16 سال ام بود که توی محله مون یه باشگاه…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من رضا هستم 28 سالمه این خاطره مربوط به یکی از دوستان منه که به نظر من جالب اومد که گفتم برای شماهم تعریف کنم .دوستم حمید پس از چند سال دوندگی بلاخره تونسته بود یه تریلی FH بخره که تصمیم میگیره اولین بارشو بره خارج از کشور برای اولین…

  • این داستان تقدیم به شما از بعداز ازدواجم ون بیشتر دنبال سکس های متفاوت بودم نرگس هم تا حدودی پایه بود ولی به روی خودش نمیاورد تا اینکه توی یه مهمونی دور همی یکی از دوستامون پویا پسرخالش مهدی رو اورده بود به محض اینکه چشم نرگس به مهدی افتاد حس کردم خوشش اومد ازش البته…

  • این داستان تقدیم به شما من سپهرم الان 24 سالمه میخوام اولین خاطره اولین کون دادنمو تعریف کنم من از دبیرستان کلا کناره گیر بودم و منزوی راستش چون فوتبالمم خوب نبود زیاد رفیق نداشتم اخلاقمم یخورده زنونه بود تو جمع پسرا منو نمیپذیرفتن صدام نازکه هنوزم نازکه. ..   سال دوم دبیرستان بود یه پسره اومده بود…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. اسم من نیماست .مهندس هستم.28 سالمه و توی یه شرکت تبلیغاتی کار می کنم غرب تهران . شرکت ما یه چاپخونه کوچیک هم توی زیر زمین داره . من توی دفتر شرکت کار میکنم . طبقه سوم . تازه مسئول یکی از واحدها شده بودم و مثلا کلی کیا…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. اسم من آوا  25 سالمه و 4 ساله ک ازدواج کردم. در همین ابتدا بگم این داستان نیست، بلکه به یاد موندنی ترین روز زندگی منه. و دیگه اینکه شهوت محض نیست و علاوه بر سکس ، بار عاطفی هم داره… *** 3 سال از دوستیه من و حمید…

  • این داستان تقدیم به شما با استرس رو تختم نشستم و شروع کردم به جویدن ناخونام. نگاهی به دور و برم انداختم…باورش سخت بود که من حالا اینجا و تو این شرایط باشم. چشمهامو بستم و شروع کردم به مرور خاطراتم… -نیلوفرجان بیا دیگه دخترم سینی چای تو دستام میلرزید و تعادلمو داشتم از دست…

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان من اسمم محمده و18سالمه ی پسر خوشگل و خوشتیپ ک کل فامیل ازم تعریف میکنن و من عاشق سکسم و هر دو روز ی بار موهای آلتم رو هر چند ک کم باشن میزنم!! من ی خاله دارم اسمش مریمه ک 35سالشه و خیلیم بدن سفیدو سکسی داره…

  • این داستان تقدیم به شما همه چيز از موقعي كه من 16 سالم بود شروع شد. من دوم دبيرستان بودم و شيفت بعد از ظهر مدرسه داشتم. كلاس‌هاي من از ساعت يك و نيم ظهر شروع مي‌شد و تا شش و نيم عصر ادامه داشت و من معمولا حوالي ساعت هفت مي‌رسيدم خونه. اما يك…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. من نسیم هستم 26 ساله خیلی داغم عاشق سکسم یه چند روز بود که عادت بودم وبعد از آن به خاطر فوت یکی از فامیلها به تبریز رفتیم اونجا به خاطر کوچک بودن جا نتونستم با شوهرم که خیلی دوست دارم بهش بدم سکس کنیم اخه شوهرم یه مرد…

  • این داستان تقدیم به شما مونیكا و توماس ما را برای تعطیلات اخر هفته به ویلای تابستانی شان در كنار دریاچه دعوت كرده بودند. حدود ساعت ١١ صبح بود كه به ویلایشان رسیدیم. احوالپرسی و روبوسی كردیم و انها درون ویلا و طبیعت اطراف انرا به ما نشان دادند. از ایوان ویلا تا دریاچه تنها…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من سارا هستم ٣٦ ساله و متاهل. از يك ماه پيش شوهرم به من گير داد كه بيا به روش بانداژ سكس كنيم. من اولين بار بود اينو ميشنيدم. گفتم اين ديگه چيه. تو اينترنت چند تا فيلم به من نشون داد منم قبول كردم. هفته پيش گفت رو شكم…