این داستان تقدیم به شما تین ایجر بودم یه پسر لاغر سفید که قدم خوب بود نسبت به همکلاسی هام یکم بلند تر بود موهای بور و بلند داشتم مثل بقیه مجبور نبودم زیاد کوتاه کنم چون مامان اینجوری دوست داشت خودشم حمایتم می کرد که هرجور دوس داری بپوش و تیپ بزن و…
این داستان تقدیم به شما اسم من بابک هست 20 سالمه سکس که تعریف می کنم از دو سال قبل شروع شد وقتی 18 سالم بود من یک خواهر دارم اسمش مونا هست الان 16 سالشه بدنش سفید برفی هست تپل و با کون قلمبه مادرم کودکستان کار می کنه و پدرم کار آزاد داره…
این داستان تقدیم به شما من ۳۹ سالمه ، مدت هفت ساله با لیلا خانمم ازدواج کردم . لیلا ۳۲ سالشه. لیلا زنم زمان دانشجوییش دوست پسرهای زیادی داشته اما جلوش کاملا پلمپ بود و همه دوست پسراش فقط از کون کرده بودنش و خودم شب عروسی جلوشو باز کردم .البته شب عروسی خونی نیومد…