برچسب: داستانهای سکسی جدید


  • این داستان تقدیم به شما این ماجرا مال همین دوهفته پیش و روز تاسوعای محرم امساله… هشت مهر نود وشش.. *** این حاج حسین که میگم همسایه مون هست. یعنی از قدیم همسایه بودیم. خونه ما بر خیابون هست و خونه اونا تو کوچه بغل خونه ما؛ ولی موقعیتش جوری هست که از تو حیاط…

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستای حشری گلم…   داستان من مربوط میشه به اولین سکس زندگیم اونم با کسی ک آرزوش رو داشتم.عمه خانوم گوشتیم ک اسمش زهره بود.اسم خودم هم حمید و 21 سالمه تعریف از خود هم نمیکنم قدم بلنده ولی لاغرم.عمه جونم هم 30 سالشه اما هنوز مجرده،یه دختر گوشتی…

  • این داستان تقدیم به شما مشغول گشت وگذار توی گروهها وکانال های تلگرام بودم که از شماره ناشناسی پیامی واسم اومد نوشته بود بدجوری بهت عادت کردم از دوریت بی قرا رم تاپیشم بودی نتونستم بهت بگم چقد دوستد دارم حالا از دورید دارم ازغصه میمیرم جوابدادم شما نوشت پریسا جون میدونی کیم تااینجا بودی…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. من ارش هستم و این داستانی که میخوام براتون تعریف کنم مربوط میشه به ۲ سال پیش زمانی که من ۲۲ سال سن داشتم، من از راهنمایی با مفهوم گی اشنا شدم زمانی که خوشگلترین پسر کلاس رو بردن و در دستشویی مدرسه گاییدن فهمیدم گی چی هست از…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. ماهان هستم 20 ساله از تهران. میخام یه داستان واقعی از تنها سکسی که توش مفعول بودم رو براتون تعریف کنم. قضیه مال 10 سال پیشه… *** موقعی که من 10 سالم بود. توی بچگی سفید و تپل و خوشکل بودم و اون موقع زیاد از سکس و اینجور چیزا سر…

  • این داستان تقدیم به شما سعید هستم و بیست و هشت سالمه.یکسالی میشه که از همسرم جدا شدم و تنها زندگی میکنم. داستانی رو که مینویسم خیلی اتفاقی و بدون قصد خاصی اتفاق افتاد… *** بعد از حدود یکماه که به دلیل مشغله ی زیاد به خواهرم سر نزده بودم دعوتم کرد تا شام رو…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من جابر هستم این داستان برمیگرده به سه سال پیش… *** من یه باجناق دارم که خیلی باهاش میرفتم قلیون سرا و همونجاا با هم گپ میزدیم اوایل حرفای سکسی ما محدود شده بود به حرف زدن درباره فامیلای خانم هامون اما کم کم حرفهای خصوصی تر درباره تجربیات…

  • این داستان تقدیم به شما مشغول گشت وگذار توی گروهها وکانال های تلگرام بودم که از شماره ناشناسی پیامی واسم اومد نوشته بود بدجوری بهت عادت کردم از دوریت بی قرا رم تاپیشم بودی نتونستم بهت بگم چقد دوستد دارم حالا از دورید دارم ازغصه میمیرم جوابدادم شما؟؟؟ نوشت پریسا جون میدونی کیم تااینجا بودی…

  • این داستان تقدیم به شما سلام به دوستان عزیز .من میلادم 21 سالمه .میخوام داستان زندگیمو واستون تعریف کنم که چطور شد گی شدم… *** داستان برمیگرده به 14سالگیم .من اون موقع یه دوست صمیمی داشتم که همسایه بودیم و اسمش نادر بود که از بچگی باهم بزرگ شده بودیم و مثل برادر بودیم و…

  • این داستان تقدیم به شما من دانیالم، 23 سالمه با 67 کیلو و قد تقریبا بلند و پوست خیلی سفید و یه کون گرد و خوشگل از وقتی تموم موهای بدنمو زدم عاشق عکس گرفتن از کون خوشگلم شدم خیلی بهم حال میداد…مثل کون دخترا بود یکم که گذشت فهمیدم به لباس زیر زنونه هم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام این ی خاطره ایی که اخرش به گروپ ختم شد… *** حدود چهار سال پیش بود تو دانشگاه با علی دوست شدم با هم اسم بودیم اون ی دو سالی از من کوچیک تر بود ولی جثه بزرگ تری داره خیلی بچه با مرام و معرفتیه برا همین خیلی…

  • این داستان تقدیم به شما سلام خدمت دوستان ، بی مقدمه میرم سر اصل مطلب… *** قرار بود با باجناق و خواهر خانومم بریم ترکیه یکی از شهر ها رو انتخاب کردیم و رفتیم اونجا . وقتی رسیدیم شوکه بودن رو تو صورت خواهر ها میشد دید .ولی از اونجاییکه خودشون پیشنهاد داده بودن چیزی…