این داستان تقدیم به شما دبیرستان كه می رفتم با دوست صمیمیم یاسی كل روز راجع به سكس حرف می زدیم و پورن میدیدیم فكر كنم ما حشری ترین دخترهای اون مدرسه بودیم هرچند كه اصلاً بهمون نمیومد چون همیشه شاگرد اول بودیم و ظاهر ساده و معصومی داشتیم همون طور كه با هم موقع sms…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان علی هستم ۳۳ساله از تهران تا حالا دوتا از خاطره های سکسی خودم رو برای شما دوستان گرامی داخل سایت گذاشتم و میخوام این بار خاطره ای برای شما بگم که حدودا مربوط میشه به سالهای ۱۳۸۶ یا ۸۷ البته قبلش باید مختصری از قبل از اون هم…
این داستان تقدیم به شما سلام از همين الان بگم كه داستان گى هس من الان ١٩سالمه اين داستانى كه ميخام بگم زياد سكسى نيست ولي خب تجربه هامه. وقتى خيلي كوچيك بودم ٦ يا ٧ سالم بود يه پسره تو كوچمون بود اسمش يحيي باهم كارت بازي ميكرديم اكثر اوقات يه داداش هم…
این داستان تقدیم به شما سر کلاس شیمی بودیم.حسین طبق معمول گوشیش دستش بود و داشت فیلم میدید.منم هرازگاهی یه نگاه کوچولو مینداختم به گوشیش. دستش روگذاشت رو دستم.نمیدونم چرا تا اونموقع همچین حسی واسم پیش نیومده بود. یه نگاه خاصی بهم کرد.بعد هم سریع نگاهشو دزدید.من و حسین از کلاس اول دبیرستان با هم…
این داستان تقدیم به شما ماجرا بر میگرده به ۲ سال پیش …۱۶ سالم بود بدنی رو فرم و سفید سفید تو کار گی نبودم اصلا نمی دونستم چیه چند وقتی بود یه حموم زده بودن تو شهر حموم خصوصی لوله ها خونه ریخته بود بهم نشتی داشت گفتن برو حموم عمومی منم کنجکاو سر…
این داستان تقدیم به شما سلام لادن هستم من دانشجوی گرافیکم و اول اینو بگم این که میگن بین بچه های هنر لزبین زیاده الکی می گن . دوست من زهرا که شیرازیه تهران خونه داره پارسال یک شب رفتم پیشش . یک دوستش مژگان از شیراز اومده بود پیشش و منم رفتم اونجا و…
این داستان تقدیم به شما سلام.من اسمم بابکه و زنم نگار. 3 ساله ازدواج کردم… از اول هم فانتزی داشتم که جلوم زنمو بکنن.این داستانم واقعیه.از خودم بگم که قد بلندو خوشتیپم اما کیرم معمولیه.نگار که قد 173 وزن 68 سینه 80 و سفید.با کون بزرگ و فلمبه.من تو هر سه چهار سکسی که داریم…
این داستان تقدیم به شما سلاااااااام خدمت همه. من آرمین 14 سالمه…….بله فقط 14 سال. آدم خیلی هات و البته کیر کلفت (نسبت به سنم) 15 سانت و قطر 4 سانت…… من توی خونه هر وقت تنهام ، با فیلمای پورن همچین جق میزنم انگار بازیگر خود فیلمم. خلاصه داستان از اونجا شروع شد که…
این داستان تقدیم به شما من هانیه(خان بی بی ) هستم همون دختر بلوچ كه تو داستان قبلي براتون گفتم با شوهرم اومدم چابهار با دكتر دندان پزشكم سكس كردم… *** چند روز پيش با شوهرم اومدم چابهار دل تو دلم نبود دلم ميخواست بابايه بچم كه تو شكممه اقايه دكترو ببينم شوهرم گفت…
این داستان تقدیم به شما سلام من محسن (مرجان) 21 زنونه پوش و از تهرانم داستان گی هست اگه کسی دوس نداره نخونه… من عاشق کون دادنم یعنی زمانی عاشق کون دادنم شدم که توی دبیرستان یکی برای اولین بار منو برد خونشون و کونم گذاشت و طعم شرین کون دادن اومد زیر دندونم…
این داستان تقدیم به شما آهسته دست های بزرگشو روی شونه های لخت هاله كشید شونه های لخت و لطیف دخترونه ای كه تا حالا هیچ مردی جز خودش لمس نكرده بود نفس داغش به گردن كشیده دختر برخورد میكرد و احساس هیجان و از لرزش خفیف بدن هاله حس میكرد. موهاشو جمع كرد و…
این داستان تقدیم به شما سلام این خاطره ی قشنگ مال سه ماه پیشه وهنوز ادامه داره … *** من ترانه هستم 19 سالمه یه داداش دارم به اسم رامتین که 12 سالشه خیلی خوشکله خیلی هم سوسوله ما چون توی خونوادمون خیلی محدود هستیم تنها کاری که میتونستم بکنم خیالبافی های جنسی با پسرا…