این داستان تقدیم به شما فرزین پشت میز کارش نشسته بود و از زیر عینکِ نیم دایره ایه مطالعش یسری کاغذ رو از نظر میگذروند . از تو سوراخ در یکم دیگه نگاش کردمو با مرور کردن دیالوگایی که میخواستم بگم یه نفس عمیق کشیدمو بعد باز کردن در با گریه خودمو انداختم جلوی پاش…
این داستان تقدیم به شما زهره وقتی توی پیاده روی جلوی دکون رد میشد. اسبی بود عربی. با چهره ی زن های ترکی. ترکیب نژادی ای بود دقیق و حساب شده. تکانه های لذت از پاهاش به زمین میرفت. کیر من به بالا. میپرید. کیر من راست و کلفت و سیاه رنگ. زهره با پوست…
این داستان تقدیم به شما سلام خدمت همه بچه ها این خاطره از حدود هشت سال پیش شروع شد.مدتها بود ک ما با خانواده پدری زیاد رفتو امدی نداشتیم.ک بعد از چن سال بهتر شد روابط و من برای نزدیک خونه عموم اینا رفتم باشگاع ثبت نام کردم و بعضی وقتا بعد از باشگاه یا…
این داستان تقدیم به شما من صدف هستم. سى و يك سالمه و فعلن مجردم…مجرد شايد كلمه درستى نباشه،همسرم و از دست دادم،بيوه شدم… *** ده سال پيش با عشق با مهدى ازدواج كردم.همكلاسى و هم دانشگاهى بوديم با وجود مخالفت خانواده ها به دلدادگيمون تن داديم و مال هم شديم.مدت كوتاهى بعد از ازدواجمون…
این داستان تقدیم به شما سلام من بنیامین هستم 14 سالمه و قدم 160 و وزنم 40 هست. لاغرم و کونم یکم دخترونه اس کرج زندگی میکنیم و خونوادمون مذهبیه البته بیشتر خونواده بابام اینم بگم تا حالا چند بار کون دادم ولی این خاطره راجب به حال کردن با یه بچه کونی تر از…
این داستان تقدیم به شما این داستان رو با لهجه ی طهرانی فیلم کوچه مردا یا قیصر بخونین . *** یه روز که این کیرزبون نفهم راست شده بود هیچ حرفی هم سرش نمیرفت رفتم سراغ قاسم دوستم گفتم قاسم جقی یه کس پیداکن بکنیم جون جدت این کیر دیونم کرده.قاسم یکم فکرکرد گفت اها یافتم…
این داستان تقدیم به شما نمیگم خیلی آزادی جنسی داشتم ولی دوست دختر کم نداشتم وبا چندتاشون هم سکس رو تجربه کردم و خیلی هم لذتبخش بود. ازپاییز امسال تنها شدم، با دوست دخترم کات کردم. اول زمستون کمبود نیازجنسی و عاطفیم خودش رو نشون داد! ما یه خانواده ی پنج نفره ایم. پدرمادرم هردو…
این داستان تقدیم به شما سلام. *** من فروشگاه لوازم خانگی تویکی از نقاط خوب تهران دارم.وضع مالیم وزندگیم خداروشکر بدنیست.تنها مشکلم هات بودنمه.تواین مدت بادخترهای زیادی بودم اما هیچ کدوم اون چیزی روکه من میخواستم نداشتن.من هات بودن و انجام تمام چیزهایی که توفیلم های سکسی هست میخواستم.ولی هیچوقت طرف مقابل من کارشو خوب…
این داستان تقدیم به شما کنترلم دست خودم نبود… حسابی گرمم شده بود.. اگه تولد پری ،بهترین دوستم، نبود هیچ وقت پامو همچین جایی نمیزاشتم که به جای شربت مثل احمقا مشـروب بخورمو وضعیتم بشه این! با تلو تلو خودمو رسوندم به بالکن خونشون تا یه بادی به کله ام بخوره و از گیجی در…
این داستان تقدیم به شما سلام خدمت همه بچه ها مدتی بود که اصلا حس مفعول بودن نداشتم و و حسی نبود که وادارم کنه دوباره کون بدم. *** ماشینم رو عوض کرده بودم، دنبال روکش صندلی آس بودم و چندجایی رو سر زده بودم ولی چیز خوبی پیدا نکردم. توی یکی از خیابون…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان. تصميم گرفتم اتفاق واقعي در ارتباط با رابطه جنسي پسر و مادر رو براتون تعريف كنم تا متوجه بشين كه اين روابط (هرچند تعدادشون كم باشه كه نيست) وجود داره و انكارپذير نيستن. به علت واقعي بودن داستان اسامي كاملا ساختگي هستن.اسم پسر علي نوزده سالشه ساكن تهران…
این داستان تقدیم به شما سلام چند وقتی بود تو نخ خانم آرش بودم بزنم به تخته خوش بدن و خوش چهره بدن تو پری داشت خدارو شکر با من صمیمی بود و حس میکردم همیشه نسبت به من حس خوبی داره، چون گاهی اوقات باهام از چیزایی حرف میزد و درد و دل میکرد…