برچسب: داستانهای سکسی جدید


  • این داستان تقدیم به شما سلام میخوام جریان اینکه فهمیدم مادرم جندست رو بگم لطفا راهنماییم کنید 🙁 *** مادرم یه زن قد بلند یکم چاق سکسی با سینه های 75 اسمش منیژه است .. خودم بعد ها خیلی به عشقش جق زدم ولی خب بریم سر داستان یادم میاد 12 سالم بود که فهمیدم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. میدونم که سکس با خواهر بد ترین فکری که تو کله ادم میتونه بره و خیلی ها از اون بدشون میاد یا حداقل اینطورنشون میدن چون وجود این کارو ندارن ولی دلشون پر پر میزنه و تو فکرشون سکس و شهوت با خواهرشون موج میزنه منم اول نمیتونستم ولی…

  • این داستان تقدیم به شما سلام اسمم ویداست البته مستعار ۲۱ سالمه و دوسال و نیمه که ازدواج کردم همسرم ۲۵سالشه راستش اولش می ترسیدم داستانمو بنویسم چون داستانم یه جورایی خاصه و ممکنه لو برم به هر حال دل و زدم به دریا و میخام بنویسم… *** روز اول که دیدمش هیچ حسی بهش…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من اریا ٢١ سالمه الان چندبن سال از این خاطره كه میخام تعریف كنم میگذره … *** سال ٩٣ بود. من تو مسابقه فوتبال پام شكست و باعث شد خونه نشین بشم. هفته ی اول كه خونه بودم و استراحت میكردم هفته ی دوم رفتم برای ویزیت كه دکتر…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. من حمیدم‌۱۶ سالمه .اندامم پره .سینه هام بزرگه و همین طور کونم‌ ولی ن‌ اونقدرا .حدودا چند سالی هس که به اندامه خودم‌ حسه شهوتی پیدا کردم .اوایل مسواک و برس میکردم تو کونم‌ حال میداد تقریبا ولی درد داشت… *** یه روز داشتم پارک مچرخیدم رفتم توی دسشویی دیدم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام این داستان که تعریف میکنم مال دوسال پیشه منو همسرم خیلی داغ و حشری هستیم. من کیانوش همسرم نسرین اهل یزد زنم سفید سینه ۷۵ کون که نگو کیر هر مردی رو راست میکنه کوس  تنگ همیشه قبل سکس تو سایت شهوتناک داستان میخونیم و خودمون رو برای یه سکس توپ…

  • این داستان تقدیم به شما سلام خدمت همه من بچه بوشهر م اسم رضا و سی سال خونواده ما سه بچه هستیم یه خواهر و دو برادر خواهرم بیس و چهار ساله خیلی خوش فرم و خوش هیکل اسمش محدثه .قد ۱۷۰ وز ن ۶۹ تو پر و خوش فرم و سبزه و قشنگ استیلش…

  • این داستان تقدیم به شما من مهدی هستم و 25 سالمه و توی یه شرکت خصوصی توی تهران کار می کنم . آدم شادی هستم و با همه بگو و بخند دارم . قضیه از اونجایی شروع شد که دو سه ماه ار اومدن یه دختر جدید به اسم نسرین به شرکت می گذشت که…

  • این داستان تقدیم به شما من فرهاد 32 ساله و متاهل هستم ، همسرم پریسا 29 ساله و کورده ، بینهایت خوشکل و سکسیه . در مورد خودم باید بگم که از سن پایین مفعول بودم و البته هنوزم همون حس رو دارم و از دادن لذت میبرم. دوستی دارم به نام رضا که قبلا…

  • این داستان تقدیم به شما تو باشگاه بدنسازی یه دوستی داشتیم که درواقع بوفه دار باشگاه بود بعدش باهاش دوست شدیم . از اون نخاله های روزگار بود . یه پسر خیلی لاغر با سیبیل باریک و قیافه بشدت موذیانه . همیشه خدا دنبال سوژه میگشت که ملتو ایسگا کنه و هرهر به ریششون بخنده…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من یه دخترم با اندام معمولی و قیافه معمولی ،تا زمانی که مدرسه میرفتم نه با پسری دوست شده بودم نه حتی همکلام بیشترم سرم با درس گرم بود و چون خواهرام درس خون و خوب بودن منم تا وقتی اونا بودن به اونا نگا میکردمو تو فکر دوست…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من پریناز هستم ۳۱ سالمه و ساکن تهران هستم.تو ۲۲سالگی ازدواج کردم و شوهرم تو یه تصادف بعد یک سال فوت کرد برای همین هیچوقت از یه سکس کامل لذت نبرده بودم.داستانی که میخام بگم مربوط میشه به سه سال پیش زمانی که واقعا نیازجنسی بهم فشار آورده بود…