برچسب: داستانهای سکسی جدید


  • این داستان تقدیم به شما سلام امیر هستم.۵ساله ازدواج کردم.باعشق ازدواج کردم ولی همون اولش فهمیدم نمیتونم فقط و فقط با همسرم باشم. از همون اولش چشمم دنبال مادرزنم بود. قد بلندم و ورزشکار. دیرارضا میشم و تو سکس به شدت دنبال اینم که طرف مقابلم هرجور شده ارضا بشه. همسرم خیلی حشریه ولی نمیدونم…

  • این داستان تقدیم به شما انگار اسمون میخواست واسه شب چله سنگ تموم بزاره. همچین برف میبارید که ادم میترسید اگه چند دقیقه یه جا ثابت بمونه ممکنه زیر برفا دفن بشه. چند کیسه میوه که اوستاش واسه شب چله بهش داده بود باعث میشد راه رفتن واسش سخت بشه و هر وقت پاهاشو رو…

  • این داستان تقدیم به شما سلام . داستان از چند ماه پیش شروع شده و امیدوارم بازم اتفاق بیفته …   زن عموم اسمش میناس و یه زن لوند و پررو و خوش اخلاقه که هر کس کنارش بشینه ناخوداگاه هوس میکنه لباشو بخوره از لحاظ اندام هم قد بلند و سکسی که هر مردی…

  • این داستان تقدیم به شما این داستان براساس یك سری اتفاقات واقعی نوشته شده. امیدوارم لذت ببرید من سعید هستم ، الان سی و بنج سالمه ، اما داستان مربوط میشه به چندین سال پیش ، قبل از كنكور دانشگاه. ما تو یه محله نوساز توی شهر بزرگ زندگی می كردیم ، اون موقع هنوز…

  • این داستان تقدیم به شما سلام اسمم میثم قدم ۱۸۰ وزنم ۸۵ خاطره ای رو می نویسم که مربوط به پنج سال پیشه اسامی رو عوض کردم چون خواننده ممکنه با اسمها ما رو بشناسه تقریبا پنج سال قبل از اون ماجرا من مجرد بودم و دنبال کیس خوب برای ازدواج می گشتم و هرکی…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من فریدم ۱۶ سالمه مامانم ۳۸ سالشه سینه های کوچک سایز ۳۸ با نوک قهوای داره پوستش سفیده . از بچگی مامانم میزاشت سینه هاشو بخورم و بام حموم میامد تا ابنکه خوده خرم گفتم تنها میرم و موهای کیرم که در اومد به کسی نگفتم و با تیغا…

  • این داستان تقدیم به شما چند وقتی بود که به تیپ ابجیم خیلی نگاه می کردم لباس تنگ و خوشگل می پوشید برا بیرون رفتن و تو خونه تاپ یقه باز که سینه سفیدش خودنمایی می کرد.گاهی وقتا نگام بهش می افتاد .یه روز برام چایی اورد وقتی خم شد که بزاره رو میز له…

  • این داستان تقدیم به شما من اسمم سیناس ۲۰ سالمه اهل رامسر از بچگیم فوتبال بازی میکنم و یکی دو سالی میشه دیگه گذاشتم کنار ولی هیکلم چهار شونه و رو فرمه… یه خاله دارم که مجرده و حدود ۳۵ سالش میشه اونم هیکلش حرف نداره و ممه هاشم حدود ۷۵ بشن بنظرم قیافشم خوشگله……

  • این داستان تقدیم به شما بابک هستم ۱۷ سالمه قدم ۱۷۲ وزنم ۶۷ اهل تهرانم به سفید و بی مو هستم بقیه میگن خیلی خوشگلم همیشه پسرا چشمشون دنبالم بوده. تو مدرسه خصوصا سال اخر راهنمایی و دبیرستان به شدت اذیت میشدم. خیلی پچه ها بهم دست میزدن و انگولکم میکردن. امین پسرعمومه و هم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام این داستانم برمیگرده به حدود شش سال پیش ، ۲۱ سالم بود با قد ۱۷۲ وزن ۷۰ ،کمی سبزه ،تجربه سکس یکبار داشتم ولی نه مفصل… خلاصه یه روز نزدیک ظهر تو بازار داشتم میگشتم ، بدجور هوس سکس با یه مرد کرده بودم ، خیلی وقت بود که…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من پیمان هستم ۲۶ سالمه قد ۱۸۰ وزن ۷۲ از ۲۰ سالگی بدنسازی میرم و هیکلم خیلی خوب شده قیافمم خوبه ولی ن در حد بدنم داستان از اونجایی شروع شد که برخلاف پوست بدنم که سبزه بود رنگ پوست کیرم صورتی بود و خیلی خوش فرم بود و…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من اسمم حامده ۲۸ سالمه دوسالی میشه که ازدواج کردم داستان مال زمانیه که من ۲۴ سالم بود یه دختر خاله دارم به اسم مرجان که چهره ی خشکلی نداشت ولی اندام خفنی داشت مخصوصا کون و رون های تپلش و بدن برنزش یه بار ک رفته بودم خونشون…