برچسب: داستانهای سکسی جدید


  • این داستان تقدیم به شما سلام،این خاطر مال پارساله،من اسمم علی یه و هیجده سالمه،از پونزده سالگی با گی اشنا شدم ولی تجربه حضوری نداشتم تا اینکه صفرمو بلاخره دوستم زد،اسم دوستم ممد بود،شروع داستان از چهار یا پنج سال قبله،ما برای یه کار گروهی رفتیم خونه ممد و بقیه نیومدن،اون موقع ام تو فاز…

  • این داستان تقدیم به شما داستان من و عشقم . حدود چهار سالی میشه با هم دوست شذیم من اسمم مهرداده و دوستم شهلا هر دو هات و شیطون پدرش با ازدواجمون مخالفه و علارغم قولم که بهش دادم که دیگه شهلا رو ملاقات نمیکنم .ولی نتونستم به قولم عمل کنم و به دیدارمون ادامه…

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان میخام اولین خاطره سکسمو تعریف کنم .اسمم علیه ۲۰ سالمه این خاطره واسه پارساله یعنی وقتی ۱۹ سالم بود.از خودم بگم قدم ۱۸۲ یا ۳ سانته وزنمم ۷۲ زیاد خوشگل نیستم اما سر زبون دارم هیکلمم خوبه کمو بیش بدنسازی کار میکردم. بریم سراغ داستان بعد کنکور همش…

  • این داستان تقدیم به شما سلام نوروز سال پیش با دوستم قرار گذاشتیم بریم گرجستان هر جفتمون بار اولمون بود که مسافرت خارج از ایران میرفتیم و شدیدا دنبال کس بازی و این چیزا بودیم ولی متاسفانه توی فرودگاه متوجه شدیم همه درو دافا میرن ترکیه و ما کیر فنی خوردیم پس تصمیم گرفتیم به…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. من رضا هستم و 37 سالمه. میخوام دوتا خاطره کوتاه از دو سکس متفاوت براتون تعریف کنم و بگم که لذت سکس به ظاهر طرفت خیلی ربط نداره و مهم کاربلدی و مهارت زن و شناختش از مرد تو سکسه و همینطور برعکس واسه مردها هم صادقه. البته این…

  • این داستان تقدیم به شما سلام با اینکه این پنجمین داستانی که برای شهوتناک فرستادم و هیچ کدوم از داستان‌های قبل رو تو سایت نذاشتن ولی باز نوشتن برای شهوتناک رو دوس دارم. یکی از داستان‌هایی که فرستادم درباره دختر همسایه مون اکرم بود که دو تا برادر کوچیک تر داشت اسی و ابی یه…

  • این داستان تقدیم به شما ۱۶ سالمه و تهران زندگی میکنم. این داستان نیست و اتفاقیه که چند روز پیش واسم افتاد… واسه امتحان تربیت بدنی معلم ورزشمون بچه ها رو دونه دونه صدا میکرد تو اتاق و امتحان دراز نشست، شنا، طناب و میزان انعطاف بدن میگرفت. به خاطر نام خانوادگیم نفر اخر بودم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام این داستانی ک میخام براتون بگم بر میگرده به ۱ سال قبل ک منه ۱۸ سالم بود،من وقتی ۱۲ سالم بود مامان و بابام از هم جدا شدن و من بنا به دلایلی رفتم پیش مامان بابام اونجا زندگی کردم تا دوران راهنماییم ک میشد سوم راهنمایی،بعد اون مامانم…

  • این داستان تقدیم به شما من ناصرم اونایی که داستان قبلی منو خوندن متوجه شدن که من از اینکه یکی رو زنم باشه و بکندش یا زنم برام تعریف کنه که چجوری یکی اونو کرده خیلی حال میکنم. برام سوال شده که کسی مثل من هست که کسی زنشو بکنه خوشش میاد.من که خیلی حال…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من یه دختر27 ساله اهل شهرستانم که میخام داستان خودموبراتون بگم سال دوم دانشگاه بودم که یه پسرسال اولی به اسم حسام نظرمو جلب کرد خییلی پسرخوبی بود تو دانشگاه به هیچ دختری نگاه نمیکرد و چهره مظلوم و تو دلبرویی داشت چشمای عسلی و صورت زیبایی داشت و…

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان. من رضا 27 و همسرم ارزو 25 سال داریم من یه باجناقم دارم که چند وقتیه خیلی رابطمون باهم زیاد و باز شده و این اتفاق وقتی افتاد که باجناقم فهمید من هرموقع میرم خونشون پروپاچه خانومشو دید میزنم باجناقم 30 و زنش 27 سالشه استیل هممونم معمولیه…

  • این داستان تقدیم به شما من از شهرستان اومده بودم تهران و با تحصیلات بالا در یک شرکت دولتی کار گرفته بودم و بعد با دختری بنام شهین که او هم مثل خودم لاغر و ثصعیف جسه بود ازدواج کردم. بعد از یکی دو سال و بعد از اینکه شهین یدونه زایید خیلی سریع آب…