برچسب: داستانهای سکسی جدید


  • این داستان تقدیم به شما عصر یه روز گرم تابستانی با یکی از بچه های شهوانی بنام فرید چت میکردم میگفت که تا حالا گی نداشته و دوست داره برای یکبار امتحان کنه و یه پسرو بکنه، اون روز شهوتم خیلی بالا زده بود و کونم برای یه کیر بیتابی میکردم برا همین در مقابل…

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان. من اميرم،19 سالمه و دانشجو و ساکن تهرانم.اين داستاني که ميخوام براتون تعريف کنم برمي گرده به مرداد ماه همين امسال .از خودم بگم:قدم 180 وزنم هم 67 وبه گفته ي همدانشگاهي ها يکي از خوشگل ترين پسراي دانشگاهم! *** من يه دختر عمو دارم به اسم زهرا.واااي…

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان عزيز . من رضا هستم بيست سالمه . يه دوست دختر دارم به اسم مهتاب خيلي خوشگله و همديگرو دوست داريم و ميخوايم ازدواج كنيم … *** داستان برميگرده پارسال كه خيلي باهم دعوامون ميشد . من خيلي پسر شهوتي بودم و نسبت به دوستام واقعا بيش از…

  • این داستان تقدیم به شما اونشب قرار بود مهدی و خانواده ش واسه خواستگاری شکوفه بیان … اونا همدیگه رو تو عروسی دوستای مشترکشون دیده بودن وهمونجاهم برای اولین بار جرقه ی این عشق زده شد کششی که این دختر،و پسر عاشق نسبت بهم پیدا کرده بود یه احساس زودگذر نبود که بمحض بروز،مشکلات و…

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان. قضیه برمیگرده به شش ماه پیش راستی از خودم بگم 35 سالمه هیکل خوبی دارم و کیرم 18 سانته و کلفته زن عموی خانمم که چند سالیه شوهرش فوت کرده و طبقه بالای خونه پسرش زندگی میکنه و یه زن خوش هیکل و با یه چهره جذاب هست…

  • این داستان تقدیم به شما سلام . من یک افغانی ام مدت ده سال میشود با سایت های مختلف ایرانی اشنا شده هم هر چند گاهی بخاطر سر گذشتم که شده وارد این دنیا ی مجازی  میگردم. میرم مستقیم به اصل داستان . بنده فعلن در حدود سی و هشت سال سن دارم یک فرد…

  • این داستان تقدیم به شما سلام به همه. من علی هستم ۲۰ سالمه . داستانی که میگم مال دو سال پیشه.یه دوست دارم هم سنمه و اسمش هم کریمه.من ادمیم که دوست دارم اول کون بدم بعد بکنم تا بشه لذت بعد از درد…   داستان از اونجایی شروع شد که ما دوتا تازه با…

  • این داستان تقدیم به شما محکم با دستش کوبید رو فرمون .میدونستم عصبیه ولی باید واسش توضیح میدادم تا خواستم دهنمو باز کنم دستشو به علامت سکوت آورد بالا و گفت ی کلمه نهال ی کلمه حرف بزنی خونت پای خودته ….صداش بم بود معلوم بود از عصبا نیت داره منفجر میشه ولی خودشو کنترل…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. من متاهل هستم و اسم زنم آیدا هست.آیدا یه دوست داره به اسم سمیرا.ما توی یه اپارتمان 3 طبقه زندگی میکنیم.ما طبقه 3 میشینیم. واحد زیر ما فاطمه خانم و شوهرش و دخترش زندگی میکنن که آیدا با فاطمه خانم و دخترش اصلا رابطه خوبی نداره و ازشون خوشش…

  • این داستان تقدیم به شما سلام .میخواستم خاطره اولین کون دادنمو تعریف کنم… *** اسم من علی و ۲۱سالمه این خاطره واسه ۲سال پیشه. ترم سوم دانشگاه شروع شده بود و من هنوز شهریه ترم قبل دانشگاهو نداده بودم با پدرم هم مشکل داشتم نمیتونستم ازش پول بگیرم و شایدم اصلا نمیداد خب به هرحال…

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان عزیز. من علیرضام بیست ودوسالمه.بچه اراکم.راستش قیافم بدک نیست.قدم 183 و وزنم حدودا 80…. *** داستان از اونجا شروع شد ک من با یه زن شوهردار رفیق شدم .اسمش زهرا بود.سنش ٣١ .یه بچه هشت ساله هم داشت.شوهرشم تو یه شرکتی کار میکرد صبح میرفت غروب میومد.سینه بزرگی…

  • این داستان تقدیم به شما سلام سلام این خاطره  مال سه سال پیشه…   ۲۱ سالم بود دانشجو بودم من رفتم استخر و سونا در جنوب تهران قبلا هم زیاد میرفتم اونجا اما این هفته با یک شرت مایو تنگ رفته بودم و صورتم رو هم سفید کرده بودم و چون بدنم هم مو نداشت…