این داستان تقدیم به شما سلام من هم با خواهر کوچکم که الان ۱۸سالشه و زیبا و سکسی و من هم نزدیک ۳۴سالم هست و حشری و جقی و به دلایلی مجرد و وضع مالی بدک نیست ک طبقه بالایی خونمون را خریدم و دیونه کون خواهرم هستم و بعد از سه سال در به…
این داستان تقدیم به شما سلام…..بهروز الان 22 سالم .وضع بدنم از هر نظر خوبه اخلاقم هم خوبه بعضی دوستان میگن پسر خوبی هستی ولی تهت باد میده منظورشون اینه که کون میدی. راستم میگن مورد خوبی باشه نه نمیگم اما چطور شد که کونی شدم… 15 سالم بود سال دوم دبیرستان بودم رفت وامدم…
این داستان تقدیم به شما علی هستم حدود 15 سالمه و این داستان برای 3 ماه پیشه یه دختر خاله دارم که یه دختر داره اسمش هانیه س حدود 13 سالشه و رنگ پوستش عینهو بلوره و خیلی خوش فرم هست و تقریبا یکمی هم تپل هست من همیشه دوست داشتم یبار بگامش تا این…
این داستان تقدیم به شما تف به این شانس…آخه چرا باید چراغ کوچیکای ماشینو یادم بره خاموش کنم و روشن بمونه که حالا باطری خالی بشه. چند ساعت روشن بودن کار خودشو کرده بود و ماشین استارت نمیخورد. ساعت از نه شب گذشته بود و کسی جز سرایدار تو ساختمون نبود و حوصله زنگ زدن…
این داستان تقدیم به شما سلام من ارشم و خانومم فریبا تو این چند سال اخیر که همه جادصحبت ضربدری و سکس هایه ازاد و بیغرتی هست منو فریبا هم مثل همه شما تشویق شدیم ولی قصه ما خیلی قشنگه همسر من فقط میگه به من راست بگو که منم بتونم راست بگم من اول…
این داستان تقدیم به شما من شیما 30 ساله از شیراز وزنم 58 کیلو قدم 171 است سینه های بزرگ و کون بزرگی دارم که البته کونم خوش فرم نیست فقط از روی شلوار به نظرخوش فرم میاد. بعد از اینکه فریب سهیل رو خوردم و چند نفره منو تجاوز کردن. روحیه ام خیلی بهم…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان من پریسا هستم ٢٦سالمه ، قدم ١٧٠و وزنم٧٠حدودا،سینه و باسن سفت و خوبی دارم و از همه مهمتر خیلی خیلی زیاد حشریم ،خاطره من مربوط به سال گذشته و مهر ماهه، و اینم بهتون بگم اوپن هستم و با دوست پسر قبلیم سكس كامل داشتم،با اینكه دوست داشتیم…
این داستان تقدیم به شما آبجی هانیه خیلی شیطون بود از همون بچگی همش از سر و کول من بالا میرفت ، اتاق مشترک ما باعث شده بود خیلی بهم وابسته باشیم و تا پیش هم نبودیم خوابمون نمیبرد من ۱۵ سالم بود و ابجیم ۱۲ کم کم پدر مادرمون میخواستن اتاق مارو جدا کنن…
این داستان تقدیم به شما سلام به دوستان گل … میخوام یه اتفاقی که برام افتاده رو براتون تعریف کنم که میتونید باور کنید یا نه راستش خیلی جالبه و خوندنش هم خالی از لطف نیست اسم من حمیدرضا هستش و 23 سالمه این قضیه مربوط هستش به یه ودو ماه پیش یعنی دقیقا دو…
این داستان تقدیم به شما سلام، من فریده هستم چهل سالمه پرستار بیمارستانم، شانسی با این سایت آشنا شدم داستانهای جالبی خوندم تصمیم گرفتم داستان خودمو بنویسم، امیدوارم خوب باشه داستانم. همونطور که گفتم من پرستارم یک شب شیفت بودم که اونشب یک دکتر جدید اومده بود تو بخش ما، دکتر صالحی سی چهار پنج…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان خاطره ای که واستون میگم برمیگرده به سه سال پیش زمانی که من دریکی از شهرستان های کوچیک جنوب شرق دانشجو بودم! عرفانم با قد ۱۸۱ چندماهی بود که با دوس دخترم کات کرده بودم و بعد اون سرم گرم درس و رفیق بازی بود تو دانشگاه تا…
این داستان تقدیم به شما کله کیرم رو گزاشتم دم سوراخ کس خیس و صورتیش. داشتم از حشر میمردم. آروم کیرم رو فشار دادم که آه و نالش رفت هوا. کیرم رو به لبه های کس و چوچولش میکشیدم. لذت بخش بود. دوباره فقط سرش رو انداختم داخل سوراخ نسبتا تنگش. کسش کیرم رو سخت…