برچسب: داستانهای سکسی جدید


  • این داستان تقدیم به شما سلام. من متاهل هستم و اسم زنم آیدا هست.آیدا یه دوست داره به اسم سمیرا.ما توی یه اپارتمان 3 طبقه زندگی میکنیم.ما طبقه 3 میشینیم. واحد زیر ما فاطمه خانم و شوهرش و دخترش زندگی میکنن که آیدا با فاطمه خانم و دخترش اصلا رابطه خوبی نداره و ازشون خوشش…

  • این داستان تقدیم به شما سلام .میخواستم خاطره اولین کون دادنمو تعریف کنم… *** اسم من علی و ۲۱سالمه این خاطره واسه ۲سال پیشه. ترم سوم دانشگاه شروع شده بود و من هنوز شهریه ترم قبل دانشگاهو نداده بودم با پدرم هم مشکل داشتم نمیتونستم ازش پول بگیرم و شایدم اصلا نمیداد خب به هرحال…

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان عزیز. من علیرضام بیست ودوسالمه.بچه اراکم.راستش قیافم بدک نیست.قدم 183 و وزنم حدودا 80…. *** داستان از اونجا شروع شد ک من با یه زن شوهردار رفیق شدم .اسمش زهرا بود.سنش ٣١ .یه بچه هشت ساله هم داشت.شوهرشم تو یه شرکتی کار میکرد صبح میرفت غروب میومد.سینه بزرگی…

  • این داستان تقدیم به شما سلام سلام این خاطره  مال سه سال پیشه…   ۲۱ سالم بود دانشجو بودم من رفتم استخر و سونا در جنوب تهران قبلا هم زیاد میرفتم اونجا اما این هفته با یک شرت مایو تنگ رفته بودم و صورتم رو هم سفید کرده بودم و چون بدنم هم مو نداشت…

  • این داستان تقدیم به شما سلام به همگی دوستان من محمدم 24 ساله از یکی از شهرستان ها… داستانی که میخام براتون تعریف کنم ماجراییه که از بچگی تو ضمیر ناخودآگاهم شکل گرفت تا اینکه به واقعیت پیوست…. *** وقتی حدود7 یا 8 سالم بود یه حس عجیبی رو درون خودم پیدا کردم که خیلی…

  • این داستان تقدیم به شما راستش ما زوجیم 28 من و25 خانومم باقد170وزن67 کمر باریک انقده کون داده به کیر کلفتا کونش خیلی تپلو سکسیه سفید با کس تپل ورونای پر وکشیده مو بلند بدنشم لیزر کرده بغیر از یه خط رو کسش یه خالکوبی رو کمرش ویه دونه رو مچ پاش سینه هاشم 95…

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان اسمم سروشه و داستاني رو كه ميخوام تعريف كنم مربوط ميشه به پارسال كه دوست دخترمو تو خونه ي خودشون كردمش… *** پارسال پاييز بود كه مهسا دوست دخترم بهم زنگ زد و گفت بيا ببينمت منم رفتم پيشش و از شانس خوب ما بارون گرفت و جفتمون…

  • این داستان تقدیم به شما با سلام.من شهراد هستم.۳۲ سالمه و حدودا ۴ ساله که ازدواج کردم.خانمم با من ۷ سال اختلاف سنی داره و دانشجوی ماماییه.خانواده خانمم ۴ نفره هستن و خانمم یه برادر کوچکتر هم داره که اول دبیرستانه.یکسال از ازدواجمون میگذشت که برادر خانمم یه تصادف خیلی بد با موتور کرد که یکماهی…

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان. اسم من رضاست ۲۶سالمه اين خاطره واسه وقتيه که تازه خدمتمو تموم کرده بودم… *** يه روز جمعه تو خونه حسابی حوصلم سر رفته بود هيچکدوم از رفيقام هم که هميشه سر خر بودن دم دست نبودن تا يه وری بريم خلاصه گفتم خونه نمونم بهتره بعده يه…

  • این داستان تقدیم به شما قسمت قبل من در حالیکه زنم داشت نگام میکرد جلوی صمدطاقبازخوابیدم وصمد کیرکلفتش رابافشارچپوندتوکونم ومن هم یک آخ گفتم که زنم گفت زهرمارپسره کونی وبه صمد گفت که محکمترتوکونم تلمبه بزنه ودرحالیکه بادست خون کونم رالمس میکرد دوباره با صمدشروع به لب بازی کردن وصمددرحالیکه توکونم تلمبه میزدلبهای زنم را هم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. علی هستم 26 ساله .. *** سال 93 تازه عقد کرده بودم و راستش رو بخواید قبل از ازدواجم با تنها کسی که دوست بودم و سکس داشتم خواهر دامادمون بود و چند سال با هم بودیم و هر هفته هم برنامه سکسمون برقرار بود. روزی که رابطم رو…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. علی هستم 22 ساله. از15.16سالگی وتومدرسه راهنمایی که بابچه ها هموانگشت میکردیم متوجه کون نرم وخوش فرمم شدم و هروقت توخونه تنهامیشدم لخت میشدم وکونمونگاه میکردم و خودم واسه خودم راست میکردم ولی هیچوقت به دوستام کونموحتی باشرت نشون ندادم چون اگر میدیدن به هرروش بود میکردن منو…  …