برچسب: داستانهای سکسی جدید


  • این داستان تقدیم به شما سلام من ناهیدم چهل ساله داستان از اونجا شروع شد که من تو هتل کار میکردم و با صاحب هتل که پنجاه سالش هست به اسم آقا حمید وارد رابطه شدم تو هتل چند تا زن دیگه کار میکردن اما چشم حمید منو گرفته بود یک روز بهم گفت که…

  • این داستان تقدیم به شما شاید  پونزده شونزده ساله بودم که برای اولین بار سکس هارد با همجنس رو تجربه کردم.تا قبل از اون توی دوران بچگی و نوجوونی چند بار با دوستام کون کونک بازی کرده بودیم و از همونجاها به سکس با همجنس اونم به عنوان مفعول گرایش بیشتری پیدا کرده بودم.اما عجیب…

  • این داستان تقدیم به شما با سلام داستانی که براتون مینویسم اتفاق واقعی هست که توی سن سیزده سالگی برام اتفاق افتاد و اکنون که نزدیک به سی سال از اون خاطره که هیچوقت فراموشم نمیشه تا حالا روی زندگیم تاثیرگذار بوده واز من یه زن حشری و تشنه و آلوده شهوت ساخته و حالا…

  • این داستان تقدیم به شما ۷ ساله بودم که طعم طلاق رو چشیدم. پدرم معتادی بود که ما رو دوست داشت ولی نمیتونست از پس مخارج بر بیاد. مارو با مادرم و خواهرم و یه خونه تو شهریار تنها گذاشت. مامانم سه سال تو یه خیاطی کار میکرد و بعضی وقتا هم تو خونه مون…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من زهرا هستم پرستار هستم قدم 170 وزن 65 رنگ پوستم سفیده. چون شوهرم معتاد و از پس من برنمیاد منم همیشه حشری میمونم. میخام ماجرا کس دادنم به رضا رو براتون بگم یه روز که سرکار بودم یکی بهم زنگ زد جواب دادم اشتباه گرفته بود اما بعد…

  • این داستان تقدیم به شما من سهیلا دانش اموز پایه دوازدهم هستم، امسال دبیرتاریخمون آذر ماه مرخصی زایمان رفت و دو هفته دبیر نداشتیم و خوش میگذراندیم، تا اینکه معاون دبیرستان اومد و دبیر جدید را معرفی کرد، همینکه اقای م وارد کللاس شد قلبم فرو ریخت… یا خدا این مرد چقدر به دل می…

  • این داستان تقدیم به شما سلام اسم من کامران هست و 15سالمه قدم حدود 170 سانتیمتر و وزنم 68 چشمای قهوه ای وموهای بوری دارم و هیکلم هم خیلی سکسی است وکون گنده و ممه های نسبتا بزرگی دارم داستانی که میخوام بگم بر میگرده به حدو یک ماه پیش زمان امتحانات پایان ترم در…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من بردیا هستم قبلا از سکس با دختر عمه ی نه سالم گفته بودم این سکس مربوط به دختر خالمه که همسنمه ما هر دو 14 ساله ما یه روز تنها بودیم دختر خالم سینه هاش گنده ان ونمیدونم چرا وقتی حتی از رو لباس میبینمش بد جور دلم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام اسم من رضا هست و شدیدا علاقه به بدن مردها دارم . یعنی از بچگی داشتم .و کنجکاو. همین کنجکاوی هم باعث شد حسابی کونی بشم . بریم سر داستان. یه فروشگاه لباس زیر مردونه فروشی بود نزدیک خونمون که من خیلی بهش علاقه داشتم . همیشه شورتای مردنه…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من زهرا هستم که چندماه قبل برای پیداکردن دختری برای لز در شهوتناک شماره گذاشته بودم از همینجا از تمام آقایانی که تماس گرفتن معذرت میخام داستان از جای شروع شد که دختری بنام شیدا ازکرمانشاه بامن تماس گرفت عکس فرستاد وای باورم نمیشد دختر به این خوشگلی هم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام به دوستان شهوتناک،تا حالا دو تا از خاطره هام که یکیش مربوط میشد به خواهرم و دیگری مربوط میشد به دختر داداشم و در شهوتناک ارسال کردم و گذاشته شد. این خاطره مربوط میشه به سالها پیش با خواهر کوچکم. از خواهرم در اون زمان بگم.سفید،هیکلش درشت و تو…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من اسم زنونه ام شرمین هست من ازبچگی دوست داشتم لباس زنونه بپوشم خیلی برام لذت بخش هست احساس کامل شدن دارم احساس قدرت دار م این داستان مربوط به گذشته ای نزدیک هست یک روز پس از تدریس دانشگاه رفتم خونه من قدم ١٨٠ و سین های سایز٨٠…