این داستان تقدیم به شما باسلام به همه دوستان من رضام ۲۰ساله.این داستان مال وقتی بود که من سرباز بودم… *** تو یه شهر دیگه خدمت میکردم واصولا دیر به دیر میومدم خونه چون راهم دور بود. تو یکی از مرخصی هام که اومده بودم شب سوم یا چهارم به دعوت دوستام رفتم تو یه…
این داستان تقدیم به شما سلام ..خوبید ، این داستان گی هستش ، در مورد خودمه … *** من ۲۱ سالمه ، قدم ۱۷۴ وزنم ۷۵ ، بدنم سفید و کم مو ، قیافم معمولیه ، این کارو همین دو ساعت پیش انجام دادم ، راستش شیشه کشیدم و بد جور فاز سکس گرفتم و داشتم…
این داستان تقدیم به شما این همه شوخی و خنده رو دیگه نمیتونم تحمل کنم، اگه یک سال قبل بود عمرا اگه سر شوخی و کل کل کم میاوردم و اینجوری عصبی میشدم،اما الان من اون آدم قبل نیستم. اصلا دوست نداشتم شب چله مثل پارسال با دوستا باشیم و قرار بود امسال خونه ما…
این داستان تقدیم به شما سلام اسمم ر… هست الان ۲۵سالمه قدم ۱۸۰ وزنم ۸۰ تقریبا سبزه قیافمم خوبه این داستان واسه ۳سال پیشه که بی تاک و لاین بازارش داغ بود… *** داشتم تو بی تاک دور میزدم به همه دخترا درخواست میدادم که یکی خورد به تورم درخواست دادم یک ساعت بعدش قبول کرد رفتم پی…
این داستان تقدیم به شما در مطب دکتر رو باز کردم رفتم داخل… *** یه آقای حدود پنجاه سال،بسیار موقر ونسبتا ساده و سبزه رو متخصص اورولوژی بود از من خواست بشینم و مشکلمو بگم شروع کردم از اول ، از حدود پانزده سالگی و سن بلوغ، گفتم بهش که به نظرم غده های…
این داستان تقدیم به شما سلام خدمت همه دوستان.اسم من پوریا است و ۳۳ سالمه.۶ ساله که ازدواج کردم و یه پسر کوچولو شیطون دارم.مهندس برق هستم و خانمم پرستاره و پدرزنم سال اول عروسی ما فوت کرد.این قضیه واقعیت محضه و چون اتفاق جالبی برام بود دوست داشتم بنویسم.حالا یه سری هستن که فکر…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان من یه دختر 20 سالم که تو تهران زندگی میکنم و خانواده تقریبا آزادی دارم تو دوران دبیرستان زیاد دوست پسر داشتم اما رابطه هام انقدری دوام نداشت که به سکس بکشه داستان من از 2 سال پیش شروع شد چند وقتی بود که با پسری آشنا شده…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان. داستانی که مینوسم مربوطه به شب اول ازدواجم… *** ماتوی جنوب زندگی میکنیم. واسه ماه عسل رفتیم شیراز اولای عیدنوروز95 بود عصربود که رسیدیم خیلی خسته بودیم یه هتل پیداکردیم ووسایل ریختیم داخل وافتادیم روتخت خوابیدم غروب بود که بیدارشدیم رفتیم شاه چراغ وبیرون بعدم شام خوردیم وامدیم…
این داستان تقدیم به شما سلام حامد هستم و اینم داستان ایام نوروز. بعد از آخرین سکس من با کیمیا و سمیرا حدود یک هفته میگذشت و منم دوباره حشری شده بودم برای یه سکس حسابی. نا گفته نَمونه ، من از یه طرف عاشق کون کردن هستم و هیچ گونه علاقه ای نسبت به…
این داستان تقدیم به شما من تپلم و خوش قیافه؛ البته بچگی پرفراز و نشیبی داشتم، پسرعمه ام توی سن کم به من تجاوز کرد، درست یادم میاد که 6 ساله بودم که پسرعمه 18ساله ام به زور خودش رو به من تحمیل کرد، مجبورم کرد تا کیرش رو براش بخورم… اصلا حال خوبی…
این داستان تقدیم به شما سلام سامانم 22 ساله از تهران من گی زیاد داشتم ولی میخوام یه سکس با یه مرد 48 ساله را براتون بگم… *** یه زوز تو میدان ازادی تو دستشویی بودم یه شماره دیدم برداشتم بهش اس دادم خودش زنگ زد و حرف زدیم قزارگذاشتیم گفت من کیر خوبی دارم…
این داستان تقدیم به شما احمد هستم و 27 سال سن دارم و الآن نامزد دارم ولی ماجرا مربوط به دو سال پیش و دوران مجردی است. توی یه صندوق اعتباری کار میکنم، از این صندوقهای قرضالحسنه که شهری است و هر شهر چندتایی داره! کارمون هم گرفتن پول از مردم و دادن وام بدون…