این داستان تقدیم به شما سلام اسمم ساراس و این داستان اولین سکس من با عشقمه ، علی ! این داستان برمیگرده به 9 سال پیش زمانیکه من به معنی واقعی کلمه احمق بودم .. مگه یه بچه ی 15 ساله چی میفهمه ؟ خب بچه بودم ! خیلی چشم و گوش بسته نبودم اما…
این داستان تقدیم به شما دفعات متعددی که توی بچگی توی موقعیت سکس با همجنس قرار گرفته بودم باعث شده بود که تا سی سالگی موقع ورود به خونه هایی که یک نفر در آن زندگی می کرد و یا موقع تنها شدن با یک مرد توی محیط بسته ،ماشین، خونه ، اتاق انتظار دکتر…
این داستان تقدیم به شما _اسمش غيثه! نگاهم رو از شاهيني كه اُسامه روي دستش نشونده بود برداشتم و به انتهاي بيابون خيره شدم،جزيره الريم از اينجا معلوم بود.اسم اين كوير و هيچوقت ياد نگرفته بودم،تا چشم كار ميكرد فقط كوير بود و خليج عزيزم،كه جرعت نداشتم پيش اُسامه بهش بگم خليج هميشه فارسم… +چرا چشماشو…
این داستان تقدیم به شما سلام. اسم من شهابه شغلم آزاده 30 سالمه مجرد از زندگیم خیلی راضیم عاشق سکس با زن متاهل هستم واسه همین تو مهمونی و عروسی ها همش تو نخ خانم ها بودم تو یکی از همین مهمونی ها با پریسا که شوهرش مجید آشنام بود آشنا شدم آخر شب تو…
این داستان تقدیم به شما سلام .من عاشق زنم هستم ولی دست خودم نیست… دوست دارم وقتی مهمون داریم از کون حسابی بکنمش. خونه ای گرفته بودم که صدا از اتاق خواب خوب بره بیرون. از در اتاق از دورش و زیرش صدا میره بیرون. از کانال کولر صدای نفس بلند. کشیدن حتی رد میشه..با…
این داستان تقدیم به شما جلوی اینه قدی تو اتاقمون ایستاده بودم و خودمو نگاه میکردم پیراهن عروس دامن ماهی ک استیل خوشگلمو قاب گرفته بود دکلته بود و از پشت تا کمر باز بود.سینه ریز قشنگی ک بهم هدیه داده بود سر عقد و موهامو ک باز ارایش کرده بودن روی صندلی میز توالت…
این داستان تقدیم به شما سلام به همه … من اسمم علی 17 سالمه اسم مامانم هم مژگان و 38 سالشه و وزنش 70 و قدش هم 170 و یه چهره معمولی داره ما یه خونواده سه نفره هستیم بابام کارمند راه اهن و شبا هم تو آژانس کار می کنه ما تو تهران زندگی…
این داستان تقدیم به شما یکی از مشکلات من تو سکس از عقب بود که هم درد داشت هم فشار زیادی و وارد میکرد بهم . یه بی اف دارم که اسمش حمیده… خیلی وحشی و حشری ه . سکس وحشی و خیلی دوس داره . از بی افم بگم قدش 175 تا 178 ه. دقیقا…
این داستان تقدیم به شما توی یه سنی رسیده بودم که باید از خانواده جدا میشدم و دیگه تحمل خونه پدری رو نداشتم .خیلی وقتا صحبت زن و ازدواج میشدولی دو دل بودم یه مغازه داشتم و تصمیم گرفتم بیام نزدیک مغازه یه خونه اجاره کنم و خونه رو پیدا کردم و موقع قرارداد نوشتن…
این داستان تقدیم به شما سلام اسمم ساراس و این داستانو داغ داغ دارم براتون تعریف میکنم… *** تازه با دوست پسرم به هم زده بودم و دلم خیلی سکس میخواست یه روز که از دانشگاه برمیگشتم خونه با یکی از پسرای دانشگاه هم مسیر شدم و اون منو تا خونه رسوند تو همین جلسه اول…
این داستان تقدیم به شما سلام. من سارا هستم من یه مادربزرگ دارم ک مشکل قلبی داره و با خالم تنها زندگی میکنن . بعضی وقتا خالم مجبوره برای اینکه جنس برای مغازش بیاره به یه شهر دیگه بره و حداقل دوشب خونه نیست و منم که تنها نوه مادربزرگمم وقتایی که خالم نیست…
این داستان تقدیم به شما سلام و خسته نباشید به همه اسمم امیر و 21 سالمه می خواستم خاطره مالیده شدن مامانم رو تعریف کنم … *** من چند روز پیش که تو سایت های سکسی می چرخیدم و داستان ها رو می خوندم چند تا داستان توجه ام رو جلب کرد که مربوط به چند…