برچسب: داستانهای سکسی جدید


  • این داستان تقدیم به شما در تب و تاب فیسبوک من با پسری آشنا شدم به نام رضا خیلی با هم کامنت بازی میکردیم تا اینکه یه روز قرار گذاشتم و از نزدیک دیدمش یکی از صحبتایی که بینمون رد و بدل شد صحبت دوستای مشترک فیسبوکیمون بود اون موقع یه دختری بود به نام…

  • این داستان تقدیم به شما همیشه سعی میکردم متفاوت باشم  سعی میکردم جذاب باشم تازه فهمیده بودم که چقدر یه زن میتونه مردا رو به راحتی به خودش نزدیک کنه… میخواستم از من لذت ببرن ، منم میبردم . ۱۶ سالم بود که لذت اولین بوسه رو فهمیدم … از اون موقع تا الان که…

  • این داستان تقدیم به شما  سلام عزیزان … بریم سر یه خاطره از زندگیم که خیلی همیشه جلو چشمامه اولین بارش و بعد اون یه رابطه خوبو شروع کردیم، با خیلیا سکس داشتم هم تیپم خوبه هم هیکلمو سکسم ، کلا دخترایی زیادی جذبم میشن بگذریم این موضوع برای هشت ماه پیشه یا یه خانمی…

  • این داستان تقدیم به شما اولین باری که بهم دست زد 11 سالم بود ناپدریمو میگم خیلیا به خاطر سایه ی سرش و امکاناتی که برای مادر عامیو بیسوادو 5 تا بچه ی قد و نیم قدش فراهم میکرد بیست و چهار ساعته سرکوفتم میزدن که باید دستای کبره بستشو ببوسی و تا عمر داری…

  • این داستان تقدیم به شما سلام . من تقریبا شش سال پیش نامزد کردم من یه پدر زن و مادر زن واقعا جوونی گیرم اومد من تقریبا یکماه تا دوماه مونده بود به عروسی دونباله خونه بودم که بلخره پیدا کردم از شانس منم نامزده من دانجشو بود تو قزوین صبح میرفت 8شب میرسید خونه برای…

  • این داستان تقدیم به شما چند روزی بود با سعید تو تلگرام آشنا شده بودم چند بار باهم سکس چت داشتیم پسر داغی بود. قرار گذاشتیم بعد امتحانم برای اولین بار همو ببینیم . امتحانم تموم شد و از در دانشگاه اومدم بیرون . با ماشینش اون طرف خیابون پارک کرده بود . از عکسش…

  • این داستان تقدیم به شما سلام…اکبر هستم ۲۱ ساله…  گی هستم *** داستانی که مینویسم برمیگرده به سال اول دانشگاهم یعنی ۱۹ سالگی….روز اول دانشگاه با هم اتاقیامون رفتیم همه جای دانشگاه یزد رو یه چرخ زدیم…نکته اینجاس که اتاقامون چارنفره بود ولی یکی از بچه ها نیومده بود…با بچه ها سه تایی رفتیم از…

  • این داستان تقدیم به شما سلام اسم من سارا  قدم 167 و وزنم 59 سینه های خوبی دارم ولی کونم معمولیه زیاد تپل نیست من عاشق سکس خشنم *** یه روزی که خیلی حشری بودم زنگ زدم به دوست پسرم گفتم مکان جور کن اونم خونه دوستش رو جور کرد بهش گفته بودم که یه…

  • این داستان تقدیم به شما سلام خاطره ی من یکم طولانیه ولی بهتون قول میدم که اگر صبر کنین حتما ازش لذت ببرین… *** اسم من مبین هست 16 سالمه و این داستانی که می خوام براتون بگم مربوط میشه به یه سال پیش آخرای سال بود و موقع امتحانای نوبت دوم. دوستم متین بهم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام اسم من امیر هستش ۲۵ سالمه دفتر خدمات فنی دارم پشت دفترم یه پارکینگ بزرگ هستش که اونجا کارهای تعمیر و نگهداری تاسیسات انجام میدم بگذریم اولای تابستون بود که یه پسر تقریبا ۱۶ ساله اومد گفت من میخوام اینجا کار آموز باشم خیلی خوشگل بود یه کون تقریبا…

  • این داستان تقدیم به شما سلام . اسم من علی و زنم رویا از اندام زنم بگم خیلی رو فرمه با سینه های 85 و کوس تنگ و کون گنده قد 170… *** یه روز با زنم سکس میکردیم و فیلم سوپر نگاه میکردیم دوتا مرد با یک زن سکس میکردن این صحنه ها زنمو…

  • این داستان تقدیم به شما زد و تو بیست سالگیِ ما بابابزرگم ،پدر مامانم ، یکی از زمین های مسخره‌ی گهیش رو فروخت و حسابی پولدار شد.داییم سریع یکی از زمین های خالی تک افتاده و در انتظار ویلا شدن، وسط ردیف ویلاهای اطراف کرج رو خرید و دِ برو که رفتی.ویلا رو بردن بالا…