برچسب: داستانهای سکسی جدید


  • این داستان تقدیم به شما گاهی بعضی خاطرات را نمیشه برای هیچ کس تعریف کرد ولی ممکنه با رفتن ما از این دنیا هم اتفاقی که در این کره خاکی رخ داده بخاک سپرده بشه لذا بنظر من هر خاطره ای که ارزش شنیدن و یا خواندن دارد باید جایی ياداشت کرد تا شاید روزی…

  • این داستان تقدیم به شما باسلام خدمت همه دوستان عزیز خدمت عزیزان عارضم که من الان 36 سالمه و اسمم ساسان وخانمم ساره 32 سالشه از مشهد هستیم قبل از ازدواج هیچ ارتباطی با جنس مخالف نداشتم و خانمم هم همینطور چون شناخت کاملی ازخانواده های همدیگه داشتیم چون بااینکه از اقوام دور بودند ولی…

  • این داستان تقدیم به شما ساعت 6 عصر بود ،شیما پیام داد:سلام امیر، امشب شهرام با عمو میره تهران قراره دوشنبه باز عمل بشه. _من:چرا عمو چیزی بهم نگفت؟الان میام اونجا. _شیما:حتما نخواسته مثل همیشه تو زحمت بیوفتی، مغازه رو سپردم دست مهدی، رفتم خونه ی شهرام.شهرام پسر عمومه، از بچگی که به دنیا اومد…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. اسم من مهیاست هیکلم خیلی سکسیه و امسال دانشگاهی داخل تهران قبول شدم.همیشه به خودم میگفتم دانشگاه که قبول شم حتما اگر موقعیتش پیش بیاد سکس میکنم چون به شدت هاتمو این گرم بودن پدرمو در اوورده.داخل نت با یه آقایی آشنا شدم که از سرد بودن خانومش ناراحت…

  • این داستان تقدیم به شما از بچگی یه وقت هایی دوست داشتم با کیر ور برم و به هر بهانه ای به کیر دوست هام دست میزدم تا این که 6 ماه پبش تو اینستا با یه پیچ گی برخوردم . فیل ام یاد هندوستان کرد و گفتم یه کم کرم بریزم ببینم چه خبره…

  • این داستان تقدیم به شما سلام به همه اسم من ارش ۱۸ سالمه بچه کرج هستم قدم معمولیه حدود ۱۷۵ و وزنم حدود ۷۰ هیکلم به خاطر این که از بچگی ورزش میرفتم انصافا خوبه و قیافمم شاخ نیست ولی راضیم خدارو شکر میتونست خیلی بدتر باشه کیرمم ۱۴هست . بریم سر داستان اصلی .…

  • این داستان تقدیم به شما تازه لاین باب شده بود و من تو یه گروه چت بودم . با یه خانم که البته عکس هم نداشت چت میکردیم تو گروه هر چند بچه ها معتقد بودن پسره ولی من باهاش رفتم خصوصی و کمی چت کردم و ازش عکس خواستم .اولش قبول نکرد ولی اصرار…

  • این داستان تقدیم به شما در حساس ترين دوره سني چند هفته در بستر بيماري افتادم و در همين مدت کساني که به مرور خانواده من شده بودند از من دور شدند. خانواده اي که اولين عضوش دوست و همکلاسيم حميد بود. اونقدر آقا بود که به خاطرش با درس و کتاب آشتي کردم. دومين…

  • این داستان تقدیم به شما سلام به دوستای گل تقریبا بهار پنج سال پیش بود که بخاطر حالتهای شهوت انگیز نوک ممه هام و حشریتشون که بیشتر منو به سمت مفعول بودن هل میداد وارد سایت شهوتناک  شدم. موهای کل بدنمو با کرم موبر از بین بردمو و از همه جای بدنم عکس گذاشتم تو تو چت…

  • این داستان تقدیم به شما سلام به همه اسم من رضاام و 16 سالمه یه پسر عمو دارم که ازم 1 سال بزرگ تره به اسم امیر من و این پسر عموم از بچگی با هم بزرگ شدیم و خیلی صمیمی هستیم از بچگی فیلم سوپر از گوشی بابا هامون می گرفتیم و یواشکی می…

  • این داستان تقدیم به شما اونقدر شلوغ بودکه داشتم خفه می شدم. اتوبوس جای سوزن انداختن نداشت، اونوقت شعار می دهند که از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده کنید.اگه حتی یک دوچرخه هم داشتم با اتوبوس به مدرسه نمیرفتم.کنارم توی اتوبوس، خانومی خوشگل با آرایشی ملایم و عطری ملیح بود که بوی عطرش من…

  • این داستان تقدیم به شما سلام اسم من امين ٢١ سالمه ساكن كرج اون اتفاق مال ٦سال پيشه… *** هر سال با دايي و زن دايي و خاله و شوهر خالم ميريم شمال يادمه ما سال ٩١ با فاميلامون رفتيم شمال خونه ي اون يكي خالم.من از ١٣ سالگي تو كف زن داييمم اسمش عسله…