این داستان تقدیم به شما سلام. من حسن هستم تو تهران زندگی میکنم و تک پسر هستم الان نوزده سالمه این خاطره بر میگرده به موقعی که من چهارده سالم بود .اون سالا وضعیت مالی خانواده ما خوب نبود و مادرم هم مجبوری سر کار میرفت .من از سکس اطلاعات زیادی نداشتم ولی خوب اندازه…
این داستان تقدیم به شما سلام اسم من امیر میخوام ماجرای خودم و زن دایی سمانه رو براتون بگم اول از خودم بگم ٢۵سالمه قد ١٧۴ کیرم هم متوسط و زن داییم هم ٢٩سال قد حدود ١۶۵ـ١٧۰هیکل هم تووپ ماجرا بر میگرده پنج سال پیش عید… *** از قبل ماجرا براتون بگم ما اصالتا اهل شیراز…
این داستان تقدیم به شما سلام.اسمم مریمه و 19 سالمه.چندماهی هم هست که ازدواج کردم.ولی چون از طرف شوهرم ارضا نمیشدم کم کم تمایلاتم عوض شد.قدم 173و وزنم 57 هستش.یکی از همکلاسیهام که اونم دختر داغی بود و از تمایلاتش خبر داشتم پایه ی اولین لز شد.یه روز که شوهرم سر کار بود به سحر…
این داستان تقدیم به شما اسم من امیره و 22 سالمه… حدودا 16 ساله بودم که مجبوربودم واسه هزینه تحصیلم تابستونابرم سرکار. يه روزیه پسر15ساله سبزه تپل وبانمک به نام حسین هم اومد مشغول به کارشد. دوستام که میومدن پیشم گفتن حسین کونیه. منم خیلی حشری بودم پسرای زیادی روکرده بودم فقط هم لاپا میزدم…
این داستان تقدیم به شما کلاس سوم راهنمایی شده بودم شاگرد مغازه حاج آقا فرش فروش معروف بازار. حاجی با اینکه سنی نداشت چون پول داشت و مکه رفته بود همه براش احترام زیادی قائل بودند.تو این چند سال بار ها دیده بودم که زنهای کم سن و سال . از بیوه گرفته تا مطلقه…
این داستان تقدیم به شما 6 نفر ما بودیم 12 نفر اونا. کلا 18 نفر آدم ساده و بی گناه بودند که روی زمین به آسمان شب و هرچیز دیگری زل زده بودند اما مستقیم به ما نگاه میگردن. خوشگل بودند و حیرت زده و عصبی به نطر می رسیدند. بدن های لاغرشان در شلوارهای…
این داستان تقدیم به شما سلام دو هفته پیش با یکی از دوستام رفته بودم یه بوتیک تو خیابون ابوذر طرفای آریاشهر. داشتیم جنساشو نگاه می کردیم که این رفیق ما یهو یه شلوار دید و خیلی خوشش اومد. ازم پرسید علی این شلواره چطوره؟ بدک نبود و منم بهش گفتم کون لقت برو پرو…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان. اسم من فرزامه و ٢٧ سالمه و متاهلم، هيكل معمولي و قيافه معمولي دارم، يه آبجي دارم به اسم مريم كه ٣٠ سالشه و متاهل ولي قيافش فوق العاده خوشگل و نازه و اندامشم خوبه و ٢ تا هم بچه داره كه ابتدايي درس ميخونن يكي پنجم و…
این داستان تقدیم به شما سلام. اسم من سینا و 18 سالمه. از وقتی که یادمه دوست داشتم کون بدم و ازین کار خیلی خوشم میومد… *** حدود دو سال پیش خواهرم با شوهرش و بچه ش اومدن خونمون. خونه خواهرم یه شهر دیگه بود و مجبور بودن شب رو اونجا بخوابن. شب شد و…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان. اسمم پیامه ۳۵ ساله خاطرم واسه ۷ سال پیشه… *** منو دوستم علی تو یه اداره کار میکردیم و خیلی با هم صمیمی بودیم اینم بگم من اون موقع ازدواج نکرده بودم ولی علی ۳ سال بود با فریبا ازدواج کرده بود علی دوستم خیلی میپرید و روزی…
این داستان تقدیم به شما سلام. اسمم ازیتاس ۲۵سالمه قدم بلنده و هیکل خوب و کون خوشگلی دارم… *** تو دوران مدرسه با شوهرم آشنا شدم بعد دیپلم زود ازدواج کردیم اما خیلی اذیتم میکردم ازش طلاق گرفتم با این ک خیلی شهوتی بودم اما رابطه خوبی باهاش نداشتم به ارضاع من اهمیت نمیداد همیشه عاشق…
این داستان تقدیم به شما سلام من مسعودم و این داستان سکسم با دختر عممه… *** این ماجرا برمیگرده به بهار پارسال که 24 سالم بود.عمم یه دوقلو دختر داشت که حدود 29 ساله بودن.یکیشون اندامش خیلی رو فرم و ورزشی بود و اون یکی یکم تپل تر و سفیدتر بود که اسمش شیما بود.این…