این داستان تقدیم به شما مفلس و تنها 25 سالگیم رو جشن گرفتم. با یه پیاله شراب که کف دستم گرفته بودم تا به اندازه ی حرارت تنم گرم شه که وقتی نون سوخاری برشته رو توش خیس می کنم و می زارم رو زبونم هیچی غیر از طعم نون و مزه ی شراب تو…
این داستان تقدیم به شما چند سال پیش که دانشجو بودم بعضی وقت ها پیش میومد که برای رفتن به مشهد از ماشین های خطی استفاده کنم، ما ساکن تربت حیدریه بودیم و من مشهد درس میخوندم، شب جمعه عروسی دعوت بودیم و من صبح پنجشنبه کلاسی داشتم که نمیشد غیبت کرد، به همین خاطر…
این داستان تقدیم به شما سلام . تازه لاین باب شده بود و من تو یه گروه چت بودم . با یه خانم که البته عکس هم نداشت چت میکردیم تو گروه هر چند بچه ها معتقد بودن پسره ولی من باهاش رفتم خصوصی و کمی چت کردم و ازش عکس خواستم .اولش قبول نکرد…
این داستان تقدیم به شما سلام آریان هستم من باره دومه داستان میذارم خاطره دومم که واسه خودم جالبه برمیگرده به تنها ارتباطم با یک دختر خارجی.من تقریبا مسلطم به زبان انگلیسی چند سالی کلاس رفتم.سال ۹۰ بود تو گوهردشت کرج داخل یه بوتیک کار میکردم. یک روز دو مرد جوون امدن داخل من…
این داستان تقدیم به شما سلام… من مرسده هستم و 23 سالمه دوران دبیرستان میدیدم که همه ی دوستانم به نوعی با پسرا میچرخن.بعدشم توی دانشگاه. یا تیغ زدن یا تفریحی و یا تیپ عشق و عاشقی.. ولی من نمیتونستم..اصلا قبول کرده بودم که مشکل دارم.. رابطم با یه پسر به ماه هم نمیکشید چون…
این داستان تقدیم به شما سلام خدمت همه دوستان زیاد وقتتونو نمیگیرم میخوام برم سر اصل مطلب، داستان من برمیگرده به 9 سال قبل که البته تا الان ادامه داره… *** پدرم شغلش کارای ساختمانیه که یه دوستی داره که 30 سال قبل بخاطر کارایی که تو ساختمونش انجام داده با هم رفیق شدن والبته…
این داستان تقدیم به شما سلام در واقع اولین خاطرات جنسی ما لیسیدن و خوردن کیر یه نفره که نهایتا به سکس کشیده میشه… اولین خاطره من هم در 22 سالگی ساک دو طرفه ای بود که به سکس و تلمبه کشیده نشد و همین باعث شد تا من همیشه به این فکر کنم که…
این داستان تقدیم به شما هوا گرم بود ، گرمای اوایل تیر ماه ،تازه از خرید برگشته بودم، داشتم لباسامو عوض می کردم که یهو در زدن ، یه شال انداختم سرمو رفتم دم در ، از چشمی نگاه کردم ، علی؟ درو باز کردم … «بیرون بودی؟» …. «با توام» کیلید نداری مگه…
این داستان تقدیم به شما شاید این ماجرایی که میگم برای خیلی ها خنده بار یا مسخره بیاد اما یه واقعیته که اتفاق افتاده و چیزیه که شده… *** من پریسا هستم 24 سالمه و این داستان برای گذشته هستش وقتی که 12 سالم بود و پنجم ابتدایی بودم. من اون زمان تپل بودم و…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان .من فراز هستم و زنم مریم 30 ساله تپل و گوشتی با کون برجسته و اندام حشری البته میگم تپل و گوشتی.ما عید امسال تصیم گرفتیم بریم جنوب خلاصه حرکت کردیم و تو راه چند روزی در شیراز و اصفهان و … موندیم و بالاخره رسیدیم بندر.اینم بگم…
این داستان تقدیم به شما اسم من سعیده و اسم نامزدم شبنم و اسم مادرخانمم سیما . من 24 سالمه و شبنم 19 و سیما هم 41 سالشه. حدود سه ماهه که نامزد کردیم… *** خونه ما تهرانه و خونه پدری نامزدم لاهیجانه. من واسه دیدن نامزدم میرم لاهیجان و حداقل یه هفته خونه پدرخانمم…
این داستان تقدیم به شما سلام خوانواده ما ودختر داییم تو یه شهرک کوچیک زندگی میکنیم رفت آمد زیاد داریم من 16سالمه قد بلند پوست سفید و کیرم نسبت به سنم خیلی بزرگتره ،این دختر دایی ما با یه مرد سنتی وعقب افتاده ازدواج کرده که شاید سالی دوبار با دختر دایی من سکس داشت. اسم…