برچسب: داستانهای سکسی جدید


  • این داستان تقدیم به شما سلام. من آرش هستم. 32 ساله و متاهل. حدودا 6 سالی هست ازدواج کردم و داستانی که میخوام تعریف کنم مربوط به تابستون 4 سال پیش هست. همسرم مریم 5 سال از من کوچکتره. مریم هم یک خواهر داره به اسم مینا که 3 سال از اون کوچکتره. پس این…

  • این داستان تقدیم به شما داستان از اونجایی شروع میشه که ما تو آپارتمان دو طبفه اجاره بودیم و صاحب خونمون اونجا نبود و خونش جای دیگه بود . ما طبقه اول بودیم . پایین یه زیر پله بود که صاحبخونمون اونجا وسایلش رو گذاشته بود . اون موقع من حدود 10 سال داشتم .زیاد…

  • این داستان تقدیم به شما من رابطه م با مامان زنم عالیه … یه زن چهل و چهار ساله س و خیلی منو دوس داره..کمر باریک موی مشکی بلند قیافه عین سلما هایک…دیروز برای اولین بار کارمون به سکس کشید که گفتم برای یادگاری اینجا بنویسمش. این ماجرا تاریخش چهارشنبه سوم خرداد نود و شش…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. من آرش هستم. 32 ساله و متاهل. حدودا 6 سالی هست ازدواج کردم و داستانی که میخوام تعریف کنم مربوط به تابستون 4 سال پیش هست. همسرم مریم 5 سال از من کوچکتره. مریم هم یک خواهر داره به اسم مینا که 3 سال از اون کوچکتره. پس این…

  • این داستان تقدیم به شما سر در گم بودم کارم شده بود دانشگاه رفتن و سرکار رفتن حال درس خوندنم نداشتم ، فقط میخواستم روزگارم سریع تر سپری بشه دور و برم خیلی شلوغه با همه بگو بخندمو دارم ولی اون کسی ک واقعا بتونه منو از ته دل شادم کنه ندارم . این سایتم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام.این ماجرا کاملا واقعیه… حدودا 13 سالم بود اون موقع ما تو خونه مون حموم نداشتیم و برای شستن خودمون باید به حموم عمومی میرفتیم معمولا من با پدرم میرفتم ولی یه بار یادم نیست به چه علت تنها رفتم! (اینم بگم من به خاطر کون خوش فرمم خیلیا دوست…

  • این داستان تقدیم به شما اسم من امیر از تهران این اولین باره دارم یه خاطره سکسی تعریف میکنم … داستانم درباره سکس بابا و مامانمه دروغم نمیگم چون اصلا چیز خاصی نیست و تو همه خونه ها اتفاق میفته که خیلیا هم میبینند یا صداشونو بشنوند! یه بارم بیشتر واسم اتفاق نیفتاده که واسم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام.من خیلی وقته اهل گی دیگه نیستم و سالها پیش هر چند وقتی امتحانش میکردم که الان پشیمانم ولی خب یکیشو واستون تعریف میکنم! من و علی دوستای هم محله ای بودیم هر وقت خونه علی اینا خالی میشد منو خبر میکرد میرفتیم دو طرفه لاپایی حال میکردیم!علی درباره کون…

  • این داستان تقدیم به شما سلام … داستان از اونجایی شروع شد که یه کارگر داشتم که چند سالی پیشم کار میکرد همین باعث شده بود باهم شوخی میکردیم تا رسید به شوخی های خانوادگی یه روز علی گفت اینقدر خندیدم به جکی که در مورد مادر زن گفتی که اخرش زنم متوجه شده گفته…

  • این داستان تقدیم به شما مهران هستم ۲۶ ساله تو صنف کیف و کفش خاطره ای که میخوام براتون بگم مال زمانیه که میرفتم از قشم کیف و کفش می اوردم کارهای شیک و خواص که هر مشتری یک بار از من خرید می کرد مشتری ثابت میشد … *** یه روز تازه جنسام رسیده…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من اسمم مسعوده مي خوام يه خاطره  بگم راجع به سكس من با دوست عزيزم در دبي اول از بذارين از خودم بگم من پسري سفيد با كوني سفيد و بزرگ كه هر پسري منو ببينه سيخ مي كنه… مي خوام راجع به سكس خودم با دوست كير كلفتم…

  • این داستان تقدیم به شما همیشه حس دادن تو من  وجود داشته ولی خب به دلایل زیادی امکان بروز دادنش وجود نداشته.وقتی رفتم دانشگاه ترم دوم بود که عاشق یکی از ورودی های دانشکدمون شدم البته هنوزم دوسش دارم ولی نشد با هاش سکس کنم.در عوض سال آخر دانشگاه بود که با دوتا از هم…