برچسب: داستانهای سکسی جدید


  • این داستان تقدیم به شما شالم دور گردنم افتاده بود. با حلقه ی توی دستم بازی می‌کردم. پای چپمُ روی پای راستم انداخته بودم. عقب ، جلو ، عقب ، جلو … با نفس های کنترل شدم ، سعی می‌کردم تنش و استرسِ توی بدنم رو پنهان کنم. چرا استرس داشتم؟ چرا هربار که به…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من مرد کیری یا کیری‌ من ( یه چیزی مثل اسپایدر من ) هستم و اسممو نمیگم چون نباید کسی منو بشناسه و میخوام زندگیمو تا الان که 30 سالمه تعریف کنم … *** همش از اون روز عجیب شروع شد … موقعی که 17سال سن داشتم…. مدرسمون داشت…

  • این داستان تقدیم به شما من یه دختر 29 ساله ام که با پدر مادرم زندگی میکنم.برادر کوچیکترم ازدواج کرده ولی من با وجود اینکه چند تا خاستگار خوب هم داشتم هنوز مجرد موندم.آزادی کامل دارم.قد نسبتن بلند.هیکل توپ چون همیشه ورزش میکنم.دماغم عملیه.موهامم بلوند کردم.یه مدت بود همش تو کارام سر در گم بودم.دلم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من یه بی غیرتم و کتمانش نمیکنم.حتی بهش افتخارم میکنم. چرا که نه؟ از اون وحشی گری هم که اسمش غیرته و یادگار کثیف عرب‌های مسلمونیه که به ایران حمله کردن و باعث میشه زنا یا افسرده بشن یا جنده ی انتقامی بشن یا اینقدر قرص بخورن تا به مرز خودکشی برسن…

  • این داستان تقدیم به شما آقا داستان ما از اونجا شروع شد که چهار سال پیش به اصرار خونواده و رسمی که تو دهاتمون بود (دهات که میگم منظورم یه شهر دور افتاده و عقب مونده اس)، تو سن کم (20 سالگی) که هنوز دهنم بو شیر میداد دومادم کردن. زنمم دست کمی از من…

  • این داستان تقدیم به شما اسم من احمده. وقتی 8 سالم بود بایکی از اشناهای دورمون در یک مجتمع کاری زندگی میکردیم. در آنجا مثل حمام توالت و غیره مشترک بود. خلاصه..  یک شب مادرم منو دست پسر همسایه مون که تقریبا 16ساله بود سپرد تا باهم بریم حمام وقتی رفتیم باحالت عجیبی منو لخت…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. اسم من ارغوانه و 21 سالمه این خاطره ای که براتون تعریف می کنم مال 3 سال پیشه یعنی وقتی که 18 سالم بود.اول از خودم بگم.قدم 165 پایین تنم درشت تر از بالاست ولی سینه هام زیاد بزرگ نیست رنگ پوستم سفیده قیافمم خوشگل نیست زیاد میگن با…

  • این داستان تقدیم به شما سلام به دوستای خوبم میخام خاطره سکس خودمو با منیر زن داداشم براتون تعریف کنم. *** اول از خودم بگم اسمم ایمان ۲۷ سالمه و بدن سبزه ای دارم تقریبا هیکلم خوبه.منیر هم ۳۰ سالشه هم قد من و سفید.بریم سر اصل مطلب رابطه من با منیر رابطه ی صمیمانه…

  • این داستان تقدیم به شما لبام از هم فاصله گرفتند. فرچه ی ریمل رو روی مژه های بالاییم کشیدم. دیر کرده بود ، باعث می‌شد بیشتر با صورتم ور برم و هی روی این مژه های بیچاره بکشم. به صورتم توی آینه عادت نداشتم ، حتی نمی دونستم این رنگ رژلب به رنگ پوست جدیدم…

  • این داستان تقدیم به شما میخوام از مسبب جنده شدنم بگم براتون… *** کلاس دوم راهنمایی بودم که با ی پسر خوشگل با چشای سبز دوست شدم ی سال باهم بودیم من با دعوا میرفتم بیرون از خونه که ببینمش خلاصه رابطمون جدی و جدی تر شد و اون هر روز وقتی مامانم نبود میومد…

  • این داستان تقدیم به شما من شهره ام.۴۵ سالمه.یه پسر ۱۹ ساله دارم به اسم کامیار.تو یکی از محله های تهران زندگی خوب و خوش و پر از شیطنتی دارم.اول از همه از ظاهرم بگم.موهام بلند و بلونده همیشه هم شینیون میکنم میبندم یا کلیپس میزنم چون حس میکنم اینطوری مردا بیشتر دوس دارن.همیشه گوشواره…

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان . من اسمم امیره و 20 سالمه میخوام داستان سکس باحالی که با یه راننده کامیون داشتم براتون بگم . *** چند وقتی بود تو یه گروه گی پیام گذاشته بودم که دوس دارم با یه نفر رابطه دوستانه برقرار کنم و باهم باشیم .بعد از چندروز یه…