برچسب: داستانهای سکسی جدید


  • این داستان تقدیم به شما سلام. این داستان سکس منو خالمه. من زیاد حشری نیستم ولی از زنهای 30 تا 40 ساله ی لاغر بینهایت خوشم میاد..در ضمن من قدم 180 و وزنم 77 کیلو..قیافمم اگه خیلی تعریف از خود نباشه خیلی خوبه… *** خب من چن سال پیش که  19 سالم بود خیلی ورزش میکردم…

  • این داستان تقدیم به شما من اسمم سعید و 28سالمه. قیافه خوبی دارم خدا روشکر   من با یه زن اشناشدم ک دوسال ازم بزرگتر بود و وضع مالی خوبی نداشتن و طلاق گرفته بود بعد یک سال.چون از شهر دیگه بود باماشین رفتم دیدنش.خونه محقری با مادر پیر و چهار دختر.ک دوتاشون ازدواج کرده…

  • این داستان تقدیم به شما سلام به دوستان نازنین. من سینا هستم ۲۸ سالمه . تا بحال داستان ننوشتم و الان هم قصد ندارم داستان بنویسم. مطلب زیر در مورد ارائه ی شاخص های فاعل مناسب برای پسرای همجنسگراست. در همین ابتدا برای اون دسته از بزرگوارانی که به کلمه گی و همجنسگرا حساسیت دارن…

  • این داستان تقدیم به شما سلام نیما هستم و الآن بیست سالمه داستانی که تعریف می کنم مال پنج سال پیشه که 15 سالم بود… *** من خیلی خوشگلم. و بدن تپل و گوشتی دارم. داستانی که می خوام براتون تعریف کنم مال اولین سکسم هست. یه دوست داشتم که پنج سال از خودم بزرگتر…

  • این داستان تقدیم به شما سلام اسمم سروشه میخام داستان سکس با دختر عمومو بگم… *** من دوتا دختر عمو همسن خودم دارم یکی الهه و اونیکی الناز. چون تو فامیل پسر هم سن و سال ندارم از بچگی همبازیم بودن و تا قبل از رابطه جدی مون رابطه معمولی داشتیم. از روی اس بازی…

  • این داستان تقدیم به شما وحید دوست دوران دانشگاهم بود، یه پسر برنزه و خوش مشرب. دوستی ما از همون ابتدا شکل دیگه ای داشت و خیلی زود با هم صمیمی شدیم. وحید همیشه عادت داشت تو خونه شرت تنش باشه. خیلی برام سخت بود که تمرکزم و حفظ کنم. اخه برجستگی کیرش نگاهم و…

  • این داستان تقدیم به شما آخ تندتر بزن تندتر دلم میخواد توی دلم احساسش کنم ، آخ چقدر کلفته این کیر لامصبت داره منو جر میده خیلی حال میکنم تا آخر ببرش تو بزار حسابی حسش کنم آخ جوووون خیلی حال میکنم بزن ، بزن …. ****   لامصب من دارم تا ته میکنم تو…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. من احسان هستم و ۲۶سالمه داستانی که براتون‌میگم برمیگرده به یک سال و دو ماه پیش… *** من تو محل کارم که یه شرکت حدودا بزرگ هست و کارمون تقریبا جوری هست‌که با‌ مردم خیلی سروکار داریم… یه روز طبق روال هر روز رفتم سر کار و داشتم برگه…

  • این داستان تقدیم به شما اسم من آرشه 24 سالمه. میخوام تجربه اولین سکسمو که با عمم بود رو براتون تعریف کنم… *** من یه عمه دارم به اسم مریم 35 سالشه که داره از شوهرش جدا میشه تهران زندگی میکنن 3 تا هم بچه داره 2 پسر یه دختر داره که معلوله. من خودم…

  • این داستان تقدیم به شما وقتي موهاي رنگ كرده شو با دستام لمس ميكردم حس خيلي خوبي بهم دست ميداد. ولي وقتي كه با يك تاپ صورتي جيغ و تنگ روي پاهام بخوابه و موهاش رو لمس كنم تلفيقي از عشق و شهوت كل وجودمو ميگيره. وقتي به لباي بي نهايت قرمزش نگاه كردم و…

  • این داستان تقدیم به شما من شیرین و همسرم سعید زندگیمونو خیلی عاشقانه شروع كردیم، اولین شرط زندگیمون هم صداقت توی هر شرایطی ﺑﻮد…. *** دوره ی نامزدی ما خیلی كوتاه و قشنگ ﺑﻮد و از لحظه لحظه ی روزهایی كه كنارِ هم بودیم لذت میبردیم، ولی هیچوقت پامونو از حد خودمون فراتر نمیذاشتیم چون…

  • این داستان تقدیم به شما سلام این داستان بر میگرده به سه سال و نیم پیش که من ماشین خریدم البته با کمک پدرم در کل عشق موتور بودم ولی گیر دادو ماشین گرفتم اون موقع با اتوبوس کار میکردم یعنی شاگرد ماشین بودم دیگه از اتوبوس کشیدم بیرون و با ماشین کار میکردم و…