این داستان تقدیم به شما سلام به همه دوستان داستانی که براتون تعریف میکنم همین دیروز اتفاق افتاد… ۲۶سالمه و از ۱۹ سالگی به صورت حرفه ای حرفه ماساژوری رو دنبال میکنم،ساکن تهرانم زمان دانشجویی که توو ساری بودم توو دوتا استخر ماساژوری میکردم و چون خونه مجردی (دانشجویی)داشتم از طریق استخر چندتا مشتری خصوصی…
این داستان تقدیم به شما با سلام میخوام داستان کون دادنم رو به کسی که تا الان شش بار فقط به اون کون دادم رو بگم… *** دیگه ۲۶ سالم شده و چهار ماه قبل از سام خواستم که بازم منو بکنه البته بعد اینکه سه سال بهش کون ندادم بخاطر دوری راهمون قرار شد…
این داستان تقدیم به شما سلام من پدرام هستم . ۲۸ سالمه از تهران … من یه عموی پولدار دادم که اسمش محسنه و اسم زنش مهسا . داستان برمیگرده به چندین سال پیش که وضع مالی ما خوب نبود ولی وضع مالی عموی من فوق العاده بود بابای منم پیش عموم تو شرکت اون…
این داستان تقدیم به شما سلام من سارام 20 سالمه ، سینه هام 85 و پوستم سبزست و باسن بزرگ و ژله ای دارم … *** یه شوهر عمه دارم همیشه چشمش دنبال کس و کون ملته . ینی اگه ناموس ملتو دید نزنه روزش شب نمیشه . این شوهر عمه ی من چشمش دنبال…
این داستان تقدیم به شما من 32 سالمه وکارمند یکی از ادارات دولتی چندروزی بود که رییس اداره عوض شده بود و آقایی تقریبا 40 ساله رییس شده بود بغیراز من دوخانم دیگه هم دراین اداره مشغولن ی روز اومد پیش من و گفت به خانمای دیگه هم بگو باهم بیاین دفترم باهاتون کار دارم…
این داستان تقدیم به شما سلام من علی هستم و 14 سالمه .این ماجرا برمیگرده به دو سال قبل که کلاس ششم بودم… *** مدرسه شروع شده بود من اصلا از سکس سر در نمی اوردم و سرم تو درس و کتاب بود که یک بار برنده ی یک مسابقه شدم باید با بعضی از…
این داستان تقدیم به شما من نغمه هستم 29 سالمه و با شوهرم که 35 سالشه حدود چهار ساله ازدواج کردیم زندگی خوب و آرامی داریم من از لحاظ سکسی خیلی شهوتی و داغم و دوس دارم هرشب سکس داشته باشم اما همسرم فقط یک یا دوبار در هفته بامن سکس میکنه که انصافا خیلی…
این داستان تقدیم به شما سلام من امیر هستم 21 سالمه. این داستان که دارم تعریف میکنم مال 1 سال پیشه… *** یه همسایه داشتیم که تازه دو ماه بود تو محل اومده بودن. از بویی که از خونشون میومد معلوم بود باباش تریاکیه.یه دختر 18 ساله داشتن اسمش الهام بود با پدرش تنها زندگی…
این داستان تقدیم به شما یکسالی بود از شوهرم جدا شده بودم در عین حال که پدر و مادرم هوامو داشتن خیلی هم کنترلم میکردن تصمیم گرفتم با مسیح پسر ۳سالم جدا زندگی کنم با مهریه ای که گرفته بودم پشتوانه مالی خوبی داشتم گشتم دنبال یه خونه تا بلاخره پیدا کردم خونه یه طلافروش…
این داستان تقدیم به شما تو اینه اسانسور یه دور دیگه تیپمو چک کردم 20 عالی با باز شدن در اسانسور رو پاشنه پام چرخیدم و تق تق کنان بسمت اتاقش رفتم.منشی داشت وسیله هاشو جمع میکرد که با صدای کفش من نگاهی بم انداخت و با لبخند مسخره ای سلام کرد لبخند زدم و…
این داستان تقدیم به شما سلام من نيوشا هستم ١٩ سالمه تاحالا سكس نداشتم ولي معاشقه و سكس چت چرا… *** خاطره هايي كه ميخوام براتون تعريف كنم مربوط به هر دوباري هست كه معاشقه داشتم، بار اولي كه با يه پسر قرار گذاشتم دوم دبيرستان بودم نزديكاي عيد بود، اون منو برد توي يه…
این داستان تقدیم به شما سلام. منم با مادر زنم رابطه داشتم شاید باورتون نشه زنم خیلی زیبا بود ولی یه اخلاق گندی که داشت باهم دعوامون میشد باهام به هیچ وجه سکس نمیکرد منم دوست نداشتم زوری باهاش سکس کنم مادر زنم خیلی خونه ما میامد تنها یه دفعه من از سرکار اومدم…