برچسب: داستان سکسی


  • این داستان تقدیم به شما سلام من رامین هستم و 22 سالمه. من چهره خوبی دارم و از همه مهمتر یه کون خوشگل و خوش فرم و برجسته همیشه صبح سوار مترو میشم تا برم سر کار و ساعتی که میرم اوج شلوغیه مترو هست خیلی دوس دارم وقتی یه نفر تو اون شلوغی از…

  • این داستان تقدیم به شما سلام به همه دوستان . اول از خودم بگم احسان هستم الاان 29 سال سن دارم مجردم شغلم آزاده این خاطره ماله همین چند ماه پیشه…   من دوتا خواهر دارم که هر دوشون از من بزرگترن اولی 11 سال و دومی 4 سال هر دوشون هم ازدواج کردن داستان…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. اسمم رضاس و21 سالمه تازه کون برجستم داره مو در میاره و رنگ پوستمم سبزس. از وقتی رفتم مدرسه راهنمایی حس میکردم بیشتر بچه ها به کونم نگاه میکنن حتی گاهی اوقات تو شلوغی موقع تعطیل شدن قشنگ میفهمیدم کیر راستشون رو میچسبونن به من یا انگشتم میکنن ولی…

  • این داستان تقدیم به شما اسمم مسعود و 38 سال سن دارم. توی 25 سالگی یه عقد کردم که بعد از شش ماه به جدایی کشید. اون موقع مثل خیلی از جوونای هم سنم، تجربه سکس رو نداشتم وگرنه شاید به طلاق منجر نمیشد!! البته همش هم بخاطر سکس نبود ولی سرنوشت اینجور رقم خورد.…

  • این داستان تقدیم به شما سلام میکنم خدمت دوستان عزیز که دارن این داستان سکسی و فوت فتیشی رو میخونن. معرفی میکنم حامد هستم ۲۳ سالمه و قد بلند و هیکل ورزشکاری و وزنم حدود ۶۵ کیلو هست. این داستان برمیگرده به ۵ سال پیش یعنی سال ۹۰ موقعی که تازه دیپلمم رو گرفته بودم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان من آرش هستم 24 سالمه تعریف از خود رو وللش هیچ گوهی نیستم بریم سر اصل مطلب ما یه همسایه داریم که فامیله و یه دختری داره به اسم نازنین که از 18 سالگی گرجستان درس میخونه و زندگی میکنه والانم 26 سالشه و این نازنین ما هر 4…

  • این داستان تقدیم به شما باسلام خاله ام حدودا قدی 170 وزنش حدودا75 با سینه هایی بزرگ دیگه سایزشو نمیدونم همچنین با کون تپل و اونجورییی که به نظر میاد شهوتیه دوستان باید خدمتتون عرض کنم خودمم 20سالمه قدم180وزنم70فوق العاده شهوتی اما تا حالا به جز بچگی ها تجربه هیچ نوع سکس با زنی یا…

  • این داستان تقدیم به شما با سلام.اسم من نیما ست و ۲۸ سالمه و کارمند حسابداری یه اداره هستم.رییس ما یه خانم بنام مرجانه که دوست صمیمی مادرمه و از همین طریق هم استخدام شدم.بعد از دو سال که سر کار میرفتم،خانواده آستیناشون رو بالا زدن و من شدم دوماد مرجان خانم.   پدر خانمم مهندس…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من شری هستم یه زنپوش قدم 175 وزنم 65 سفیدم شیو میکنم لباس زنونه هم کامل میپوشم با آرایش و پوستیژ یه دوست پسر دارم به اسم مرتضا که متاهل هستش اما من بیشتر از زنش بهش لذت میدم چون اون عشقبازی بلد نیست اولین بار هم خودش کونمو…

  • این داستان تقدیم به شما اخه مردم از کف مامانم هر وقت میتونستم میمالیدمش هر جامیتونستم دیدش میزدم حموم دسشویی تو ماشین هر وقت جایی میرفتیم من سریع پیشش میشستمو میچسبیدم بش خودشم بو برده بود همیشه گوشیشو میگرفتمو میرفتم زیر زمین سوپر دانلود کردنو جق زدن خودشم میدونس ی بار تاریخچه شو حذف نکردم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام.   اسمم فرهاده و ۲۸ سالمه و یه عمه هم سن و سال خودم دارم که با ما زندگی میکرد. از ۱۶ سالگی چندباری توی خواب و مواقع که بابام اینا نبودن،همیشه شبا میمالیدمش.البته راضی نبود و آخرش با لاپایی از روی شرت کارمو تمام میکردم و همیشه بعدش…

  • این داستان تقدیم به شما با سلام اسمم میناس اهل شیراز قدم 166 پوست گندمی و تقریبا تپل این خاطره برمیگرده ب زمانی که من 22 سالم بود یعنی پنج سال قبل. یک سالی بود با احسان اشنا شده بودم.از احسان براتون بگم.یه پسره سفید پوست با اندامی معمولی.28ساله. احسان از شهرستانهای اطراف شیراز بود.و شغلش…