این داستان تقدیم به شما سلام به همه دوستان این خاطره واسه ۳ سال پیشه من آرش هستم و ۳۰ سالمه و خانمم نیلوفر ۲۷ و ما ۶ ساله ازدواج کردیم… داستان از اینجا شروع شد منو نیلو بیشتر وقتا با هم فیلم پورن میدیدیم یه روز که من داشتم میگشتم که یه فیلم خوب…
این داستان تقدیم به شما سلام اسم من مسعوده الان که این داستان و مینویسم 25 سالمه ولی اولین کون دان واقعی من میرسه به شیش سال قبل یعنی 19 سالگیم۰ داستان از اونجا شروع میشه که مدتها بود دوست داشتم تجربه واقعی یه سکس وداشته باشم ولی هیچوقت موقیعتش جور نمیشد البته اینم بگم…
این داستان تقدیم به شما سلام این داستان برمیگرده به سه سال پیش. اسم من آیداس قدم 160 وزنمم 53 اینا دختر لاغر اندام ولی تو پری هستم پوست قشنگ و سفیدی دارم از بچگی ام نمیدونم چرا سینه های بزرگی داشتم و چهره ناز و معصومی دارم چشمای قهوه ای و موهای بلند و…
این داستان تقدیم به شما سلام سید علی هستم ۲۶سالم عاشق گوزیدن زنای کون گشاد چاق کون گنده و سن بالا … دوس دخترم زیاد داشتم ولی چون کوچیکتر از خودم بودن هیچوقت ازشون همچین چیزی نخواستم در حد لاس زدن بودیم سکس حرفه ای نداشتیم هر از گاهی به جنده های پولی واسه سکس…
این داستان تقدیم به شما سلام کامران هستم و سارا خانم یه داستانی رو خلاصه واستون بگم من همیشه از سکسی و لوند بودن سارا خیلی لدت میبردم خصوصا اینکه نگاه شهوتی دوستام رو رو سارا میدیدم واقعا سیخ میکردم و روم نمیشد به زنم بگم من حال میکنم و البته اون از مدل لباس…
این داستان تقدیم به شما من عمید ۳۰ سالمه در حال حاضر یه زن تمام حشری و جنده دارم زندگیم از اون جا شروع شد که حدود ۶ سال پیش داشتم الکی تو خیابان میچرخیدم که یه مرتبه یه شاه کس کنار خیابون دیدم رفتم کنارش گفتم بفرمائید سریع سوار شد خلاصه فهمیدم جنده پولیه…
این داستان تقدیم به شما سلام من آرمین هستم ۱۴ ساله از مشهد لاغر و سفیدم البته لب های خوشگلی هم دارم واسه گی خوبم مامانم افغانه بابام ایرانی بوده البته بیشتر به مامانم رفتم البته بابامو هیچوقت ندیدم مامانم همیشه نفرینش میکنه و میگه اون منو به این راه ( جندگی )کشوند بابام معتاد…
این داستان تقدیم به شما سلام این ماجرا بر می گرده به تابستان 92 . ترم دوم رو تموم کرده بودیمو با بچه های پایه دانشگاه قرار شد یک روز رو بریم به ساحل و به خوش گذرونی بپردازیم . صبح روز موعود رسیدو بچه ها وسایل صفا رو آماده کردنو راهی دریا شدیم .…
این داستان تقدیم به شما سلام داستان من مربوط میشه به دی ماه 96 با دوست پسرم اشناشدیم، هر دومون خیلی زیاد هات بودیم، توی خیابون و هر جایی شروع به لب دادن میکردیم مدام سینما میرفتم و اونجا لب و سینه هامو میمیالید و من کیرشو میمالیدم حسابی دیوونه میکردبم همو تااینکه رفتم خونش،…
این داستان تقدیم به شما اردشیر هستم من یه داستان جالبی که میخوام واستون بگم عین حقبقته و اصلا خیالی نیست من حدود ۵ سال قبل که مستاجر طبقه بالا تخلیه کرد و رفت من دوباره به بنگاه سر کوچه سپردم واسه اینکه برابه ما مستاجر پیدا کنه و چون مرحوم پدرم فقط به عروس…
این داستان تقدیم به شما از بچگی باهمدیگه بودیم دعواها خنده ها تویه این دنیا فقط همدیگه رو داریم چهار سال پیش خواهرم ازدواج کرد ولی تا الان بچه دار نشدن شوهرش راننده هستش و نصف بیشتر هفته رو بیرون از خونه هستش از وقتی خواهرم ازدواج کرده باز بیشتر وقتا خونه ما هستش وقتی…
این داستان تقدیم به شما سلام اسم من ارشیاس 20 سالمه و 195 قدمه میخام داستان سکسم با خواهر نازم به اسم نازنین رو بگم اختلاف سنیمون یه ساله برا همین با هم از همه چی سر در میاوردیم وقتی 9 سالم بود فیلم سوپر گیر میاوردم از رفیق و اطرافیان و میشستم میدیدم ولی…