برچسب: داستان سکسی


  • این داستان تقدیم به شما سلام من علی هستم 25 سالمه همه چیم عادیه فقط کیرم اندازه خوبی داره واسه یه زن من یه خاله دارم اسمش نگاره 38 سالشه و دوتا بچه داره به اسم آرش (19ساله) روهام(14ساله) یه شوهر 45ساله ی تپلو کیر کوچولو این خالم خیلی به خودش میرسه و خوش تیپ…

  • این داستان تقدیم به شما زنم جنده واقعیه دیشب کیرم خورد ولی گفت اه این کیر که نیست دودوله من کیر میخوام کیر بزرگ بعد من رفتم دم در دیدم پسر همسایمونه داره ماشینو میشوره منم رفتم پهلوش به حرف زدن اسمش مهدی بود، ۱۷ سالشه تو حین حرف زدن شلوارک پوشیده بود رون سفیدش…

  • این داستان تقدیم به شما باسلام.من ازسن چهارده تاشانزده سالگی به زیبایی خودم پی بردم که چقدر بدنم وصورتم واستیل بدنم خوشگل ودخترانه است یک تارمو درهمه پاها ودستا وسینه وشکمم وجودنداره البته اولین شیطنتهایم درسن پانزده سالگی با همکلاس ودوستم بود که اوخیلی خوشگل بود امامثل من سوسول نبود آدم دل وجرات داری بود…

  • این داستان تقدیم به شما سلام داستان از اونجایی شروع میشه که همسایه جدید اومد چند ماه از حضورشون گذشته بود و تو این حال و هوا نبودم تا یه روز رفیقم که سربازه اومد کوچمون کارم داشت زن همسایمون که اسمش (زهرا) هستش داشت میومد از سر کوچه اینم بگم زهرا حدود چهل سالشه…

  • این داستان تقدیم به شما بعداز اینکه پدربزرگم فوت کرد مادربزرگ هم شوهر کرد مادرمو خاله ام رو عموی مادربزرگ کرد و بچه عموش خواهر صداش میکردن ماهم دایی و خاله صداشون میکردیم چون واقعا دایی نداشتیم .دایی قدرت یکی از اونا بود که با زنش لیلا و دوتا پسرش مسعود و میلاد تو ی…

  • این داستان تقدیم به شما سلام داستانی که میخوام بگم برمیگرده به دوسال پیش زمانی که من تازه توی یه شرکت حوالی تهران استخدام شدم و همه چیز از همون روز ها شروع شد. اسم من احسان و 32سال سن دارم و همسرم فرانک 25 سال فرانک بدن توپری داره با سینه های درشت وخوش…

  • این داستان تقدیم به شما داستان مربوط به چندسال پیش هست. مسئول بخشی از یک انبار کارخانه فرآوری لواشک بودم.چند سالی هم میشد کون میدادم، و از این دادن لذت می‌بردم. روزی تو کارخونه داشتم گشت میزدم و از اونور هم کارخونه استخدام کارگر داشت؛ تا وارد دفتر شدم از چند نفر درخواست دهنده استخدام…

  • این داستان تقدیم به شما اولین ماه نامزدیمون بود که یکی از اقوام پدر خانمم فوت کرد پنج شش ماهی از دوستی و بعد #نامزدی من و #گیتی میگذشت. من با ماشین کار میکردم و روز آشنایی ما، گیتی به همراه دو تا مسافر دیگه عقب نشسته بودند. وقتی میخواست پیاده شه گوشی و کیف…

  • این داستان تقدیم به شما سلام اسم حامده 23 سالمه اقغانم ایران بزرگ شدم از بچگی دوست داشتم کون بدم یه مدت توی نوجونی با پسر داییم بودم ولی خب متاسفانه الان تنهام چون پسرداییم ازدواج کرده و شهرستان رفته ، راستش نمیدونم چرا این چند وقته چرا اینقدر میل کون دادنم زیاد شده ،البته…

  • این داستان تقدیم به شما من میثم هستم ۱۸ ساله که به مردان سن بالای ۵۰ سال علاقه شدیدی دارم این داستانی که میخوام براتون بنویسم مربوط میشه به چند ماه پیش که یه روز بعداز ظهر که هوس کیر کرده بودم رفتم توی یه پارک و منتظر شدم شاید یه نفر پیدا کنم که…

  • این داستان تقدیم به شما سلام این اولین تجربم نیست اما بهترینه که میخوام بگم. من مارال ۲۳ سالمه و مجردم. یک روز رفته بودم دکتر و موقع برگشتن که هوا حدودا تاریک شده بود و داشت بارون میگرفت حوصله مترو اتوبوس نداشتم ایستادم کنار خیابون و یک تاکسی جلوم ایستاد و سوارشدم راننده یه…

  • این داستان تقدیم به شما سلام به جیگرای خودم چه دختر چه پسر. ۲۵ سالمه اسمم رضاست. من تو یکی از شهرهای شمالی زندگی میکنم . لیسانس گرفتم و شاغلم . قدم ۱۸۰ وزنم ۹۳ و موخرمایی و سفیدم. بدنمم پرمو. کیرمم ۱۵ سانت ولی کلفتیش بد نیست. ما یه خانومی هست تو فامیلامون خاله…