این داستان تقدیم به شما اسم من آرشه 24 سالمه. میخوام تجربه اولین سکسمو که با عمم بود رو براتون تعریف کنم… *** من یه عمه دارم به اسم مریم 35 سالشه که داره از شوهرش جدا میشه تهران زندگی میکنن 3 تا هم بچه داره 2 پسر یه دختر داره که معلوله. من خودم…
این داستان تقدیم به شما وقتي موهاي رنگ كرده شو با دستام لمس ميكردم حس خيلي خوبي بهم دست ميداد. ولي وقتي كه با يك تاپ صورتي جيغ و تنگ روي پاهام بخوابه و موهاش رو لمس كنم تلفيقي از عشق و شهوت كل وجودمو ميگيره. وقتي به لباي بي نهايت قرمزش نگاه كردم و…
این داستان تقدیم به شما من شیرین و همسرم سعید زندگیمونو خیلی عاشقانه شروع كردیم، اولین شرط زندگیمون هم صداقت توی هر شرایطی ﺑﻮد…. *** دوره ی نامزدی ما خیلی كوتاه و قشنگ ﺑﻮد و از لحظه لحظه ی روزهایی كه كنارِ هم بودیم لذت میبردیم، ولی هیچوقت پامونو از حد خودمون فراتر نمیذاشتیم چون…
این داستان تقدیم به شما سلام این داستان بر میگرده به سه سال و نیم پیش که من ماشین خریدم البته با کمک پدرم در کل عشق موتور بودم ولی گیر دادو ماشین گرفتم اون موقع با اتوبوس کار میکردم یعنی شاگرد ماشین بودم دیگه از اتوبوس کشیدم بیرون و با ماشین کار میکردم و…
این داستان تقدیم به شما سلام امیدوارم حالتون خوب باشه خاطره ای ک واستون مینویسم برمیگرده به سه سال پیش که من بیست و سه سالم بود.. … اول از خودم بگم اسم من نازگله قد نسبتا بلندی دارم اندامم هم خیلی خوبه چشمای عسلی و پوستمم سفیده چون رشتم معماری بود میخواستم کلاس طراحی…
این داستان تقدیم به شما سلام. اسم من حامد هستش. 20 سالمه. اهل تهرانم. اینقدر خوشگلم که معمولا دخترا و پسرای زیادی تو کفم میرن. با قد یک متر و هشتاد سانت قد و هیکلی متوسط نه خیلی چاق نه خیلی لاغر! با دخترای زیادی سکس داشتم! از پارسال به خیلی از پسرا کون هم…
این داستان تقدیم به شما این داستانی که میخوام تعریف کنم برای خرداد ماهه… یکی از هم خوابگاهی هام به اسم سیاوش که دو طبقه از ما بالاتر بود خیلی خوشگل و خوشتیپ بود همیشه دوست داشتم کیرشو براش بخورم و بعدش باهاش سکس کنم ، اما هیچ وقت جرئت نداشتم بش بگم ، من…
این داستان تقدیم به شما سلام من محمد باقر هستم پسری 20 ساله با هیکلی ورزشی موهای طلایی و چشمانی درشت و صورتی نسبتا جذاب کیر15 سانتی و بدنی سفید و بدو مو! متولد طرقبه ساکن تهرانم. سال گذشته برای تفریح با ماشینم (پژو206) به یکی از مناطق خوش آب و هوای ایران رفته بودم. صبح…
این داستان تقدیم به شما ۳۲ سالمه و ۸ ساله ازدواج کردم اسمم وحید و خانومم مهسا . خانومم قدش ۱۷۰ و وزنش ۷۸ کیلو . سایز سینه ۸۰ . خودمم ۱۸۰ و ۹۰ کیلو . هر دو از لحاظ چهر خوبیم . یه خواهر زن دارم به اسم مژگان . مژگان قدش ۱۷۳ و…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان. اسم من جاوید هست و ۲۱ سالمه. از وقتی یادمه که کوچیک بودم همش دوست داشتم زیر مردها بخوابم و با اونا رابطه جنسی داشته باشم. توی بچگی هم چندباری با پسرعموم رابطه داشتم اما نه کامل. در حد لاپایی بود. تا اینکه بزرگتر شدم و نیاز جنسی…
این داستان تقدیم به شما با سلام خدمت دوستان،میخوام داستان سکس دو هفته پیشم رو با زنی مطلقه و بسیار زیبا و سکسی به نام فریبا تعریف کنم… اسم خودم محسن ،راستش بهم میگن خیلی خوش تیپی،قد 190وزن 78سنم 23ساله،فریبا مادر زن داداشمه 39 سالشه ولی اصلا بهش نمیخوره درخت 20 ساله داشته باشه،از اولین…
این داستان تقدیم به شما سلام من نیما هستم قبلا اتفاقایی که باعث شد من کونی بشم رو در داستان قبلیم تعریف کردم که اسمش هست ” لذت کون دادن به احمد” امروز میخوام خاطرات سکسم با دومین بکن زندگیم رو براتون تعریف کنم. بعد از یک سال کون دادن به احمد و اونهمه آب…