این داستان تقدیم به شما سلام به همه دوستان. من عاشق کون دادن و سکس با پسرهای خوشگل و کمتر از سن خودم هستم.یه روز تصادفی تو شهر کاری برام پیش اومد و باید سریع به یکی از ادارات برای کاری اداری می رسیدم که به آژانس زنگ زدم و یه پراید 132 اومد دنبالم…
این داستان تقدیم به شما سلام به همه ی برو بکس حشری. اسم من عليه. داستان دادن چند وقت پيشمو ميخوام تعريف كنم… *** چند وقت پيش يكي از دوستام بهم زنگ زد گفت خانوادم رفتن شهرستان بيا اينجا بمون من قبلا چند شبي پيشش مونده بودم ولي كاري نكرده بود. خلاصه شب رفتم اونجا دوتا از…
این داستان تقدیم به شما داستان یک کیرویک کس ( شعر نو ) *** روزی ازبهمن،که زمستان بودوهوابسیارکیری بود کیرمن آن روزصبح،ازخواب برخواست ودلش کس خواست… گفتمش ای کیرمن قریان آن کلاهک هسته ایت درچنین روزی که هواتخمی وابری است استراحت کن… کیرگریان شد ناله کردوفحش میدادم گفت ای کونی من کس میخواهم من کس…
این داستان تقدیم به شما همیشه به خودم می گفتم چرا هیشکی رو نمی تونم پیدا کنم که بتونم باهاش سکس داشته باشم و آسوده و با خیال راحت زندگیمون بگذره و بدون استرس بتونم باهاش باشم … *** این مشکلی بود که من همیشه داشتم , هم می ترسیدم به کسی بگم که من همجنسبازم…
این داستان تقدیم به شما سلام به همه . روناک هستم تو یکی از شهرستانای قشنگ ایران بدنیا اومدم . ی داداش دارم که تنها هم بازیم بود چون تو اپارتمانی که زندگی میکردیم هم سن وسال نداشتیم اصلا من هشت و برادرم 10 سالش بود که رفتیم استقبال خانواده ی داییم اینا که…
این داستان تقدیم به شما سلام. این اولین باره می خوام جایی چیزی بنویسم . پس از دوستان می خوام که ضعیف بودن نگارشمو ببخشن… *** همیشه دوست داشتم و دارم که یه خانم بهم تحکم کنه و هر کاری می خواد بکنه باهام . تا اینکه از طریق نت با یه خانم اشنا شدم…
این داستان تقدیم به شما مادر هامون عضو اولیا مربیان مدرسه بودند . آشنایی من با وحید طی رفت و آمد مادرهامون هر روز بیشتر میشد. یادمه ک ده یازده سال بیشتر نداشتم و وحید هم یک سال از من بزرگتر بود . به بهونه سگا بازی کردن بیشتر روزها با هم بودیم . تا…
این داستان تقدیم به شما با سلام. اسمم من یزدانه 18 سالمه و ی پسر خوش قیافه و خوشتیپ هستم. داستان از اونجایی شروع شدکه ما بد جور تو کف دختر خالمون بودیم.خلاصه همیشه در ذهنم باهاش حال میکردم تا اینکه ی روز رفتیم خونشون و ماهم طبق معمول که دیدمش کیرم شق شق شد.منم…
این داستان تقدیم به شما سلام. من امیرم 17 سالمه اهل تهرانم قدم 189 وزنم هم 82 بدنسازی هم کار می کنم کیرم 28 سانته کلفت هم هست یه دختر خاله دارم 15 ساله با سینه هایی کوچیک و ناز من اون با هم خیلی راحتیم یه بار رفته بودم خونه ی مادر بزرگم مادر…
این داستان تقدیم به شما سلام اسم من مريم هست كه الان ٢٢ سال دارم هيكلمم بد ني نميخوام تعريف كنم اما خوبه… *** حدود سه سال قبل بود كه من در استخر خونمون بودم و خانواده داييمم خونمون بودن من با بسر دايمم كه دوسال ازم بزركتره خيلي راحت بودم من تو استخر با…
این داستان تقدیم به شما سلام. اسم من رهامه 20 سالمه یه پسر بسیار بسیار خوشگل و نازم اینو همه بهم میگن 65 کیلوام و قدم 170 سانت است تو هلند زندگی میکنم یعنی خونوادگی تو هلندیم 2 ساله که اومدیم اینجا. تو ایران (تهران) که بودم هر کجا که میرفتم مغازه یا سوپر مارکت…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان. خاطره ای رو که میخوام بگم برمیگرده به پارسال که سرباز بودم.من تو یه درمونگاه نظامی خدمت میکردم که به دلیل اینکه محل رفتو آمد مردم بود خیلی از محدودیت های پادگان رو نداشت.مثلا اینکه پست ما فقط نگهبانی دم در بود که هر سه چار ساعت عوض…