برچسب: داستان های سکسی


  • این داستان تقدیم به شما سلام. من شاهینم 16ساله از کرمان. من سبزه هستم و کون توپ و کیر کلفتی دارم. داستان از اونجای شروع میشه ک من دیدم آب سفیدی شبا ازم میاد. تحقیق کردم و متوجه شدم چیه از اون روز هی جق میزدم…   تا اینکه عید شد منم خیلی بدجور شهوتم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام به همه دوستان.   از خودم بگم اسمم آرش سن 26 قد 178 وزن 78 شکم ندارم بدنسازی میرم اما هیکل نیستم هیکلم سکسی کیرمم 17 اما کلفته صورتم مردونست.بگذریم. داستان از اونجا شروع میشه ک من هی تو محل و اینترنت دونباله بچه پسر مرد هر چی باشه…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. من یه دوست دارم اسمش هستی ه ولی یک سال از من کوچکتره (17 سالشه) دختر خیلی سکسی بود ( راستش شبا می‌رفتم خونشون یا اون میومد پیشم و با هم لز می‌کردیم) ولی از این ها بگذریم . خلاصه یه شب من رفتم خونه هستی ونصف شب بیدار شدم که برم دستشویی که…

  • این داستان تقدیم به شما حدود 6 ماه بود که باهاش آشنا شده بودم… اسمش نگار بود . دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی . در واقع همکلاس بودیم . از وقتی دیدمش دوباره این حس نهفته وجودم به جوش و خروش افتاده بود . همین باعث شده بود که بعد از دو سال تنهایی دوباره…

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان…   تو دوره نوجوانی چند باری با دوستام کون همدیگه گذاشته بودیم. البته اکثر اوقات فقط لای پای هم میگذاشتیم و کم پیش می آمد که واقعا تو سوراخ همدیگه بکنیم تقریبا از 17 سالگی دیگه این کارها رو گذاشته بودم کنار و دیگه حتی خیلی به ندرت…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. من سیاوش هستم 16 سالمه 174 قدمه وزنم 68 پوستمم سفیده بالبای کاملا صورتی وچشمای عسلی هیکلمم مثل نیکی میناژه وباسنم وقتی که راه میرم یا با کوچیک ترین حرکت میلرزه باسنم بزرگو سفیده… خب بریم سر اصل مطلب داستان از اون جایی شرو میشه که من رفتم تهران…

  • این داستان تقدیم به شما مدتها بود که رفتار شوهرم تغیر کرده بود و زیاد با گوشی تلفن همراهش ور میرفتو ی لحظه هم اونو از خودش جدا نمی کرد.راستشو بخاین کمی بهش مشکوک شده بودم اما چیز خاصی ازش ندیده بودم… اما از وقتی که از پروانه شنیدم که شوهرم با شوهرش خانم بازی…

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان. این داستان مربوط به یک سال پیشه میشه زمانی که من با دختری بنام بهاره بودم….   یک روز گرم و آفتابی اصفهان کناره پل بزرگمهر که از باشگاه میومد رد میشدم که دیدم یه دختره خیلی سکسی و سفید که سینهاش داشت مانتوشو جرررر میداد یه ساپورت…

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان . من اسمم محمده و18سالمه ی پسر خوشگل و خوشتیپ ک کل فامیل ازم تعریف میکنن و من عاشق سکسم و هر دو روز ی بار موهای آلتم رو هر چند ک کم باشن میزنم!!   من ی خاله دارم اسمش مریمه ک 35سالشه و خیلیم بدن سفیدو…

  • این داستان تقدیم به شما   فصل اول: آغاز تسلیم بعد یک ساعت بدنم خیس عرق بودو از شدت اصطکاک کیرت، سوراخ تنگم داغ داغ شده بود… بدنم از شدت خستگی و حشر میلرزید تو غرق لذت بودی و هیچ همکاری ای هم بابت تموم کردنش باهام نداشتی …. 3 بار برات ساک زده بودم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام . اول از همه باید بگم این یه داستان کاملا واقعیه داستان هارو خوندم همش دروغ بود گفتم من واقعیت سکس خودمو بگم *** من 18 سال و دو روزمه الان که سال 1415 هست اول از همه مشخصات خودم قد 190 وزن 85 سفید بدن ورزشکاری رو فروم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام به همه دوستان. من توي بنگاه ملكي داييم كار ميكردم يك روز طرفهاي ظهر بود كه ديگه ميخواستيم تعطيل كنيم كه يك خانمي حدود سي ساله خوش هيكل وزيبا اومد تو بنگاه ويه خونه اجاره اي ميخواست همون طور كه با داييم حرف ميزد كليدي كه دستش بود افتاد…