برچسب: داستان های سکسی


  • این داستان تقدیم به شما سلام.   از خودم بگم من امیر 19 سالمه کیرم یه 20 سانتی میشه م. خاله ی عزیزم فاطی جون هم یک دختر خوش هیکل 23 ساله هست که ببینیش نکرده ارضا میشی.قضیه مال چند ماه پیشه,من خودم تنها تو خونه بودم که خالم از شهرستان سر زده اومد و وقتی…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من سارا هستم متاهل 29 سالم هست.   تا قبل از سال گذشته با کسی غیر از شوهرم سکس نداشتم. داستانی که دارم می نویسم اولین سکسم با یه روج دیگه هست. سال گذشته به اتفاق همسرم مسافرت استانبول رفتیم. اون اونجا جلسه هم داشت. بعد دو روز شوهرم…

  • این داستان تقدیم به شما اوضاع مالیم خوب نبود. بعضی موقع از همسایه آرایشگر مون پول قرض میکردم. اونقدر کلافه بودم که بازم دوباره قرص خواب مصرف میکردم. یه روز که رفتم آرایشگاه، هاله گیر داد. که بخواب رو تخت اپیلاسیون کنم. گفتم: بکشی منو این کارو نمیکنم. گفت: نترس پول نمیگیرم. گفتم: روم نمیشه.خندید…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من امیر هستم. ترکم. 1 سال بود با یه دختر شمالی دوس بودم که بعد کلی دعوا و مشکلات تونستم باهاش ازدواج کنم. خونوادم راضی نبودن. خیلی دختر خوبی بود….البته من بعد دوس شدن با 48 تا دختر اینو انتخاب کردم. اشتباهی در کار نبود. درست انتخاب کرده بودم.…

  • این داستان تقدیم به شما آروم توی تخت غلت زدم ، بین خواب و بیداری بودم. اون قسمت از وجودم که بیدار بود عطر تنشو حس میکرد قسمت دیگم داشت خواب میدید. انگار اون کاملا بیدار بود میفهمیدم تازه از خواب پاشده داره تو جا غلت میزنه. هر چقدر غلت میزد باز بدنش متمایل به…

  • این داستان تقدیم به شما من قبلا زنمو خیلی دوست داشتم ولی از روز عروسیمون رفته رفته ، ازش متنفر شدم چهار سال بدین منوال گذشت تا اینکه من یه مغازه خدمات کامپیوتری و اینترنتی داشتم ، از لحاظ مشتری کسب و کارم عالی بود مخصوصا مشتری خانم ولی ادم سر به زیری بودم البته…

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان گلم.   من 23 سالمه و این خاطره بر میگرده 5 سال پیش که هیجده سال بیشتر نداشتم یعنی دورانی که ک….ی…..ر خیلی بی جنبه هست و تا یه سوراخ موش هم میبینه راست میشه یادم میاد تازه از شر امتحانات سوم دبیرستان خلاص شده بودم . شب…

  • این داستان تقدیم به شما سلام.. امیر هستم 22 ساله . یکی از دوستام به نام رامین ( که یه سال از من کوچک تره )، ما از بچگی در همسایگی همدیگه بزرگ شدیم . تا سن 17 18 سالگی که دیگه سن بلوغ هم رد کرده بودیم . این رفیقم خیلی خوشگل بود .…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من 33سالمه متاهل سکسای زیادی داشتم ازدختر17ساله تا زن 33 ساله ولی داستان الانم مربوط به محبوبه 25 ساله ومتاهل هست…   ازاونجا که من تبحر خاصی تو مخ زدن باتلفن دارم دوستم یه شماره بهم دادو گفت این کوس خوبیه ولی تک پره مخش بزن منم دست بکارشدم…

  • این داستان تقدیم به شما خوب قبل از این که اولین خاطره سکس با همسرم رو براتون تعریف کنم میخواهم بدونین که چه‌طوری ما با هم آشنا شدیم…   اسم همسر من ساناز هست که نوه عموم بود.پدرش موتاد بود و وقتی پدرش فهمید اونو برای ترک برد کمپ اما دوام نیاورد.پدر بزرگ ههمسرم خیلی…

  • این داستان تقدیم به شما از اون شب رويايى چند وقته كه مي گذره هنوز گاهي به فكر اون شب مى افتم ، حالم عوض ميشه ، دلم خيلى تنگ شده براى افشين و سهراب ، خيلى دوس دارم كه باز هم ببينمشون و يك بار ديگه اون شب تكرار بشه … *** راستش چند…

  • این داستان تقدیم به شما اون روزم یه روزه مزخرف بود مثه بقیه روزای خسته کننده زندگیم ساعت 7 عصر از خواب پاشده بودم حسابی ژولیده بودم دلم گرفته بود دلم هوسه یه شیطونی حسابی کرده بود دلم میخواست دیوونه بازی در بیارم همینم یکم انرژی تو رگام وارد کرد تا بتونم بلندشم و برم…