این داستان تقدیم به شما اسمم سحره ۳۴ سالمه دوتا برادر دارم یکی شون ازدواج کرده خانواده پولداری نیستیم واسی همین زود ازدوج کردم چند بار طلاق گرفتم اگه خواستین سکسشو براتون تعریف میکنم اول اخری میخوام بگم میرم سر اصل موضوع دفعه ۴ که عقد کردم بدترین اتفاقات برام بود با یک پسر ۲۴…
این داستان تقدیم به شما من در طول زندگیم به 14 نفر کون دادم. ولی دوست داشتم خیلیای دیگه منو بکنن که نشد. #حسرت کیر خیلیا به دلم موند #بهترینش این بود که 11 ساله بودم و بچه محلمون که یه سال ازم بزرگتر بود کنار خیابون وایساده بوداسمش میثم بود و من با دوچرخه…
این داستان تقدیم به شما سلام اسم من سارا هست و ۳۰ سالمه و گفتم ماجرایی که برام پیش اومده را به #اشتراک بزارم . خب چند سال پیش که ازدواج کردم احساس میکردم خوشبخترین زن دنیا منم چون با پسری ازدواج کرده بودم که هردومون عاشق هم بودیم . خب اول زندگیمون #مستاجر بودیم…
این داستان تقدیم به شما بوی الکل رو دوس نداشتم.از دهن داییم همیشه بو گند الکل میومد. دانشگاه که قبول شدم منو منصرف کرد از درس خوندن..افتادم تو فاز مستقل شدن.کار رو با پارتی همین دایی الکلی راحت پیدا کردم.خوره ی #کامپیوتر بودم.همه چی تو محیط کارم خوب بود الا این گیرای بنی اسرائیلی یکی…
این داستان تقدیم به شما با سلام مازیارم بریم سراغ داستان. دختر عمم ۲۴ سالشه خیلی وقته ازش خوشم میومد قد کوتاهی داره بدن خیلی سفید و اندامشم خوب سینه ها تقریبا ۷۰ فرم باسنشم خوب. خلاصه چند وقتی با هم چت میکردیم از همه جا حرف و صحبت تا یه شب بهش پیشنهاد دادم…
این داستان تقدیم به شما میخاستم ماحرای کاری که انجام دادم را بنویسم ، خب اول از خودم بگم اسمم حمید هست الان ۴۶ سالمه ولی اصل ماجرا برمیگرده به دو سال پیش اینم باید بگم که من از خیلی وقت پیش دوست داشتم فانتزی سکس ضربدری را تجربه کنم برای همین کم کم رو…
این داستان تقدیم به شما سلام اسم من امید ۲۹ سالمه تیپ و قیافه معمولی دارم، یه رفیق صمیمی دارم که از بچگی باهمیم به اسم محمد البته اون از من بزرگتره ۳۶ سالشه، دوران نوجوانیمون از اونجایی که محمد بدن خیلی سکسی و فیتنسی داره و خیلی خوش تیپه هر روز با یه دختر…
این داستان تقدیم به شما این داستان برای کسانی که سکس #تریسام را دوست دارن و نمیدونند چکار باید بکنند خوندنش خالی از لطف نیست… به یکسال نکشید که بساط عروسی احسان و منشی شرکت که از حالا بهش میگم #هاله راه افتاد. الان که دارم این مطلب را مینویسم هاله 5 ماهه حامله…
این داستان تقدیم به شما سلام من نگار هستم و میخواستم داستان خودمو بگم… اول از خودم بگم قدم ۱۷۵ هست و پوست سفیدی دارم و به گفته دوست و اشنا خوشگل و خوش بر و رو هستم ، #هفت ساله ازدواج کردم و دوتا بچه دارم . ماجرا از وقتی شروع شد که…
این داستان تقدیم به شما سلام به همه دوستان آقایون وخانومهایی که این سایت دنبال میکنند وبا خوندن خاطرات سکسی دیگران،فانتزی های سکسیشون دنبال میکنند. داستان من داستانی واقعی درمورد مادرزنمه،و امیدوارم بتونم داستان همونجوری که اتفاق افتاد براتون شرح بدم مادرزن من زنیه زیبا قدبلند وجذاب ودرعین حال مقتدر. از زندگی شخصی خودم چیزی…
این داستان تقدیم به شما سلام اسمم #علی و متاهل هستم و 30 سال سنمه. خانومم اسمش #معصومه س و قد حدودا 165..سینه های 80..و هیکلشم کاملا پر…بخصوص اون کونه بزرگش که شده سوژه و الگو تو فامیل…خانومم 22 سالشه. خلاصه من خیلی اصرار دارم که معصومه لباسهای باز و ازاد بپوشه تا با اون…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان میخوام براتون داستان سکسم را بنویسم. این داستان کاملا واقعیست. اول بذارید خودم را معرفی کنم. اسمم داریوش هست 28 ساله کیر کوچیکی دارم و عاشق دادن. در ضمن من نابینا هستم و کون دادن را خیلی دوست دارم و دانشگاهم را هم تموم کردم و چون بیکارم…