این داستان تقدیم به شما سلام من آرین هستم و شیراز زندگی میکنم. من 18 سالم بود که برام زن گرفتن,البته من گی بودم و هیچ علاقه ایی به زن نداشتم اما از اونجایی که خونواده خشک مقدسی داشتم نمیشد بشون نه بگم هیچوقتم از زنم راضی نبودم البته اونم راضی نبود ولی بالاجبار با…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان . من اسمم عرفانه و ۲۴سالمه. این داستان مال دوسال پیشه. من و سحر بطور اتفاقی باهم اشنا شدیم. اوایل تمام فکر و ذکرم سحر بود. من تقریبا بار اولم بود که یه رابطه عاشقانه رو تجربه میکردم البته قبلش زیاد کون کرده بودم ولی درباره دخترا هیچ…
این داستان تقدیم به شما سلام. اسم من میلاد خاطره مربوط به زمانی که من 18 سال داشتم … *** ناگفته نمونه که خیلی خوشگل و بی مو و سفید بودم اکثر دوستان و آشنایان تو کفم بودن تا اینکه یک روز پسر همسایمون خیلی رو مخم ره میرفت یک موتور و ماشین داشت بهم…
این داستان تقدیم به شما سلام به همه. میخوام داستان آشنایی و کون دادن به پیمان رو براتون بگم. مسافرت بودم که تو چت یاهو قبل بسته شدن چت با پیمان اشنا شدم بعد یک مدت که چت کردیم فکر کنم ۳ ماه شدقرار گزاشتیم بیاد خونمون من طبق معمول رفتم حمام و حسابی خودمو…
این داستان تقدیم به شما سلام. اسم من عباسه یه خواهر دارم به اسم الهام که هیکل سکسی داره یه کون گنده با سینه 80 و پوست سفید خواهر من دانشجوه و هر وقت که میاد خونه موقع لباس عوض کردن اونو دید میزدم البته اونم میدونست ولی به روش نمیاورد تا اینکه یه بار…
این داستان تقدیم به شما یه بار تو بچگی تو یه جای خلوت، دست یه پسره بیست و پنج بیست و شش ساله افتادم که اگه میخواستمم بهش ندم، با زور میکرد. منم اولش مقاومت کردم ولی تو اون باغ به اون بزرگی که هیشکی هم نبود و هر چی هم فریاد میزدم به جایی…
این داستان تقدیم به شما سلام من رضاام 21 سالمه از 2 سه تا جوش روی صورتم بگذریم خشگلیم ازمعمولی بالاتره با 178قد و68 وزن. من از وقتی زن عموم ندا خانوم وارد خونواده ما شد تو کفش بودم تا چندماه پیش که اومده بودن خونه ما و خواست دخترشو شیر بده خیلی بامهارت سینشو…
این داستان تقدیم به شما سلام به همه دوستان گي كامران هستم و دو داستان قبلي كه براتون گذاشتمو حتما خوندين قبلا هم گفتم من به صورت پولي كون ميدم و درامد خوبي هم داره ميخوام ادامه جريان كون دادن به دونفر رو براتون تعريف كنم… *** هميشه علاقه داشتم كه دوتا كيرو با هم…
این داستان تقدیم به شما سلام. من روبیتا م 17 سالمه با قد 178 و وزن 48 کیلو . به طور اتفاقی با این سایت آشنا شدم و داستان هارو میخوندم و به خودم گفتم منم داستانمو بزارم . *** شب تولدم مامانم عموم و عمم رو با دوستای خانوادگیمون دعوت کرده بود . منم…
این داستان تقدیم به شما سلام.علی هستم 17 ساله از زاهدان. قدم صدو هفتادو هفت.وزنم پنجاهو سه. خیلی لاغرم ولی یه کون بزرگ دارم که چشم خیلیا دنبالشه… *** من چون شنا بلد نیستم میرم کلاس شنا خصوصی.یعنی منو مربی فقط تو استخریم. یه روز که من رفته بودم استخر.اومدم شیرجه بزنم تو استخر که…
این داستان تقدیم به شما خسته شده بودم از این زندگی.با وجود اینکه زنم رو خیلی دوست داشتم،اما دیگه تحمل زندگی با شهرزاد برام سخت شده بود.منی که آدم خیلی هات و سکسی بودم طوری شده بودم که ماهی یک بار هم با زنم سکس نمیکردم. یادم رفت بگم، اسمم نیما 30 و زنم شهرزاد…
این داستان تقدیم به شما سلام . اسم من سامان و 19 سالمه و تک فرزندم. من با خانوادم تو تهران زندگی می کنیم . داستانی که می خوام براتون بگم مربوط میشه به 18 سالگیم ینی پارسال که کنکور داشتم . کار و زندگیم شده بود شبو روز درس خوندن و تنها تفریحی که…